my bitter life
my bitter life
علامت ها:
تهیونگ: _
ا.ت: +
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
(ا.ت ویو)
سلام..
اسم من ا.ته و من تو ی خانواده تقریبا فقیر ب دنیا اومدم.
مامانم ایرانی و بابام کره ای. موهای مامانم طلایی بود و موهای منم ب مامانم کشیدع.ولی چشام مثل چشای بابام ب رنگ شبع..(اسلاید سوم عکس ا.ت رو گزاشم)
مامانم مریضه و بابام دنبال کار میگردع تا بتونه پولی دربیارع ک خرج مامانم کنه.
منم مثل بابام در بع در دنبال کارم.
ولی اخع مگه پیدا میشع:)
من ی خواهر کوچیکتر دارم ک اسمش لینا هس.
........
مثل همیشه از خواب بیدار شدم.
کارامو کردم و لباسامو پوشیدم.(اسلاید دوم..شما موهاشو طلایی تصور کنید)
اوه..یادم رف بگم من عاشققققق چیزای دارک و رنگ سیاه بودم پس لباسام همشون دارک بودن.
یکم صبونه بردم برا مامانم بعد ع خونه زدم بیرون و دنبال کار گشتم.
همینطور ک دنبال کار میگشتم ک چشم ب در ی کافه خورد ک ی کاغذ چسبونده بودن ب درش.
چیری ک رو کاغذ نوشته شدع بود:
ب یک کارمند نیاز داریم!....
عالی شددددد.
زود در کافه رو باز کردم و رفم تو.
(علامت رئیس کافه $)
$عوه..میخای اینجا کار کنی؟
+بلع.
$خب ما به یع حسابدار نیاز داریم سرت ع این چیزا درمیاد دیگ ار؟
+ارع
$خوبه.میتونی ع الان کارتو شروع کنی
+حتما..ولی ببخشید میتونم بپرسم ک حقوق چنده؟
$حقوق حسابدار تقریبا......(شما ی مبلغی فک کنید)
+اوه..خوبه
از دفتر زدم بیرون و رفم تو قسمت حسابدار.
حقوقش خوب بود.واقا زیاد بود.
هوفففف...
(تهیونگ)
خب سلام منو ک میشناسین بای.(ادمین گشاده🗿)
خب من همونم ک میشناسین ول با ی تغییر کوچیک.
من مافیام و بزرگترین باند رو دارم.")
خب اکثرا همع منو میشناسن دیگ.
بیخیال.
از خواب پاشدم رفم کارامو کردم و ب سمت اشپزخونه راهی شدم.
(علامت جیمین ÷
علامت کوک ×
علامت جین ^
علامت نامجون *)
_سلام گایززز
×سلام هیونگ
÷سلاممم بچهههه
^سلام سلام صبونه امادس
*سیلام
......
شرایط:
۳۰ لایک
۲۰ کام
علامت ها:
تهیونگ: _
ا.ت: +
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
(ا.ت ویو)
سلام..
اسم من ا.ته و من تو ی خانواده تقریبا فقیر ب دنیا اومدم.
مامانم ایرانی و بابام کره ای. موهای مامانم طلایی بود و موهای منم ب مامانم کشیدع.ولی چشام مثل چشای بابام ب رنگ شبع..(اسلاید سوم عکس ا.ت رو گزاشم)
مامانم مریضه و بابام دنبال کار میگردع تا بتونه پولی دربیارع ک خرج مامانم کنه.
منم مثل بابام در بع در دنبال کارم.
ولی اخع مگه پیدا میشع:)
من ی خواهر کوچیکتر دارم ک اسمش لینا هس.
........
مثل همیشه از خواب بیدار شدم.
کارامو کردم و لباسامو پوشیدم.(اسلاید دوم..شما موهاشو طلایی تصور کنید)
اوه..یادم رف بگم من عاشققققق چیزای دارک و رنگ سیاه بودم پس لباسام همشون دارک بودن.
یکم صبونه بردم برا مامانم بعد ع خونه زدم بیرون و دنبال کار گشتم.
همینطور ک دنبال کار میگشتم ک چشم ب در ی کافه خورد ک ی کاغذ چسبونده بودن ب درش.
چیری ک رو کاغذ نوشته شدع بود:
ب یک کارمند نیاز داریم!....
عالی شددددد.
زود در کافه رو باز کردم و رفم تو.
(علامت رئیس کافه $)
$عوه..میخای اینجا کار کنی؟
+بلع.
$خب ما به یع حسابدار نیاز داریم سرت ع این چیزا درمیاد دیگ ار؟
+ارع
$خوبه.میتونی ع الان کارتو شروع کنی
+حتما..ولی ببخشید میتونم بپرسم ک حقوق چنده؟
$حقوق حسابدار تقریبا......(شما ی مبلغی فک کنید)
+اوه..خوبه
از دفتر زدم بیرون و رفم تو قسمت حسابدار.
حقوقش خوب بود.واقا زیاد بود.
هوفففف...
(تهیونگ)
خب سلام منو ک میشناسین بای.(ادمین گشاده🗿)
خب من همونم ک میشناسین ول با ی تغییر کوچیک.
من مافیام و بزرگترین باند رو دارم.")
خب اکثرا همع منو میشناسن دیگ.
بیخیال.
از خواب پاشدم رفم کارامو کردم و ب سمت اشپزخونه راهی شدم.
(علامت جیمین ÷
علامت کوک ×
علامت جین ^
علامت نامجون *)
_سلام گایززز
×سلام هیونگ
÷سلاممم بچهههه
^سلام سلام صبونه امادس
*سیلام
......
شرایط:
۳۰ لایک
۲۰ کام
۸.۹k
۰۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.