تو حق نداری
تو حق نداری
عاشقِ کسی بمانی که سالهاست رفته
تومالِ کسی نیستی که نیست
توحق نداری
اسمِ دردهای مزمنت راعشق بگذاری
میتوانی مدیونِ زخمهایت باشی اما
محتاجِ آنکه زخمیَت کرده نه!
دست بردار
از این افسانههای بی سر و ته که به نامِ عشق
فرصتِ عشق رااز تو میگیرد,
آنکه تو را زخمیِ خود میخواهد
آدمِ تو نیست
آدم نیست و
توسال هاست
حوای بی آدمی ...
حواست نیست
عاشقِ کسی بمانی که سالهاست رفته
تومالِ کسی نیستی که نیست
توحق نداری
اسمِ دردهای مزمنت راعشق بگذاری
میتوانی مدیونِ زخمهایت باشی اما
محتاجِ آنکه زخمیَت کرده نه!
دست بردار
از این افسانههای بی سر و ته که به نامِ عشق
فرصتِ عشق رااز تو میگیرد,
آنکه تو را زخمیِ خود میخواهد
آدمِ تو نیست
آدم نیست و
توسال هاست
حوای بی آدمی ...
حواست نیست
۱.۱k
۲۳ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.