سناریو
سناریو
وقتی اشتباهی میان تو حموم و ما داریم حموم میکنیم
(جیمین )
یا جیمیناا..من لختمممم
_ خب منم میدونم عزیزم واسه همین اومدم
(شوگا )
وقتی در باز میشه با دستت جلوی بدنت رو میگیری
شوگااا..برو بیرون
_ وا چته ؟..یک جوری رفتار میکنی انگار یادت رفته از من چند تا بچه هم داری...نکنه میخوای دوباره نشونت بدم ؟
(جیهوپ)
یک جوری سرش جیغ میکشی که خودش فرار میکنه و چند بار پشت سر هم غلط کردم غلط کردم رو با صدای بلندی تکرار میکنه
(جونگکوک)
راستش از قبل فهمیده بود که در رو فراموش کردی قفل کنی واسه همین نقشش رو داشت..
وقتی که هم که وارد شد تو زیر دوش سرگرم شستن بدنت بودی طوری که نفهمیدی کی لباساش رو درآورد و اومد تا باهات شریک بشه..
(تهیونگ )
_ ا.تتتت...این نمک و فلفل ها کجاست ؟
در حموم رو باز میکنه و از اونجایی که این کارش یک عمل خیلی خیلی طبیعی و عادیه برای تو برمیگردی و جوابش رو میدی
توی کشو ی زیر گاز...
_ آها دستت درد نکنه
میخواست بره اما قبل از اینکه در رو ببنده دوباره بهت خیره شد
_ بدن خوبی داری
و در رو بست
(جین )
وقتی در رو باز کرد با دیدنت توی اون وضعیت پوزخندی زد البته که تو متوجه نشدی اما اون پیش خودش فکر های شومی برای بعد از حمومت کشیده بود
(نامجون)
با دستت بدنت رو پوشونده بودی و همش جیغ میکشیدی که بره بیرون اما این آقا انگار نه انگار یک گوشه دست به سینه ایستاده بود و نگاهت میکرد
_ حتما یک قصدی داشتی که در رو باز گذاشتی دیگه...
یااااا...یادم رفت خب برو دیگههه.
_ نه..تا نگی قصدت چی بوده عمرا برم
مایل به حمایت لیدی؟
🌸💝👍
وقتی اشتباهی میان تو حموم و ما داریم حموم میکنیم
(جیمین )
یا جیمیناا..من لختمممم
_ خب منم میدونم عزیزم واسه همین اومدم
(شوگا )
وقتی در باز میشه با دستت جلوی بدنت رو میگیری
شوگااا..برو بیرون
_ وا چته ؟..یک جوری رفتار میکنی انگار یادت رفته از من چند تا بچه هم داری...نکنه میخوای دوباره نشونت بدم ؟
(جیهوپ)
یک جوری سرش جیغ میکشی که خودش فرار میکنه و چند بار پشت سر هم غلط کردم غلط کردم رو با صدای بلندی تکرار میکنه
(جونگکوک)
راستش از قبل فهمیده بود که در رو فراموش کردی قفل کنی واسه همین نقشش رو داشت..
وقتی که هم که وارد شد تو زیر دوش سرگرم شستن بدنت بودی طوری که نفهمیدی کی لباساش رو درآورد و اومد تا باهات شریک بشه..
(تهیونگ )
_ ا.تتتت...این نمک و فلفل ها کجاست ؟
در حموم رو باز میکنه و از اونجایی که این کارش یک عمل خیلی خیلی طبیعی و عادیه برای تو برمیگردی و جوابش رو میدی
توی کشو ی زیر گاز...
_ آها دستت درد نکنه
میخواست بره اما قبل از اینکه در رو ببنده دوباره بهت خیره شد
_ بدن خوبی داری
و در رو بست
(جین )
وقتی در رو باز کرد با دیدنت توی اون وضعیت پوزخندی زد البته که تو متوجه نشدی اما اون پیش خودش فکر های شومی برای بعد از حمومت کشیده بود
(نامجون)
با دستت بدنت رو پوشونده بودی و همش جیغ میکشیدی که بره بیرون اما این آقا انگار نه انگار یک گوشه دست به سینه ایستاده بود و نگاهت میکرد
_ حتما یک قصدی داشتی که در رو باز گذاشتی دیگه...
یااااا...یادم رفت خب برو دیگههه.
_ نه..تا نگی قصدت چی بوده عمرا برم
مایل به حمایت لیدی؟
🌸💝👍
۷۷۹
۲۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.