مافیا

مافیا
p7

سومین: بسه بسه چیکار میکنن جونگ کوک تو هیچ نسبتی با من نداری چرا دعوا راه میندازی

جونگ کوک: این مرتیکه ی الاغ داشت بهت دست میزد

سومین: من خواستم باهام برقصه و من الان شرط تو رو بردم تو دیگه نمیتونی منو زندانی کنی الانم برو با همون دختره بگرد نه من

(جونگ کوک خیلی اعصبانی شد و همینجوری یه حرفی از دهنش پرید): جنده ی احمق

سومین: چی به من گفتی

جونگ کوک: آره به تو گفتم

(سومین پوزخندی زد و کیفشو از روی میز برداشت و رفت)

*و جونگ کوک فهمید چه کاری کرده بهتره بگم عقله اش سرجاش اومد*

جونگ کوک: سومین وایسا من معذرت میخوام

سومین: دنبالم نیا

جونگ کوک: سومیننن

سومین: دنبالم نیا

جونگ کوک: سومین لطفا

سومین: گفتم دنبالم نیاااا *با صدای بی نهایت بلند و خشن*

(جونگ کوک نا امید شد وایستاد خیلی پشیمون بود از حرفش)

___________________________________
در همین حال پیش سومین

سومین: عوضی آشغال فکر کرده کیه که به من دستور میده

(سومین با تاکسی برگشت خونه اش)

سومین: تصمیمو گرفتم میرم بوسان یه زندگی عادی رو شروع میکنم دیگه میخام از این جونگ کوک عوضی دور بمونم آره این بهترین کاره

*روز بعد*

سومین آماده شد چمدونشو بست و رفت به سوی بوسان
___________________________________
در همین حال جونگ کوک

*پوزخند دوانه وار*

جونگ کوک: که دستتو میزنی به سومین نه

سوهو: آره میزنم به تو چه

(جونگ کوک زد سوهو رو بیهوش کرد و برد به یجای تاریک و اونو محکم به صندلی بست)

سوهو به هوش اومد

سوهو: من کجام

جونگ کوک: الان دستتو قطع میکنم چون به عشقم دست زدی و چشماتو از کاسه درمیارم چون به عشقم نگاه کردی
___________________________________

لطفا حمایت کنید و لطفا جنبه داشته باشید این فقط یک فیکه و واقعیت نداره و اگه بد بود لطفا بگید اگه حمایت کردین ادامش رو زود تر میزارم 💖🙂✨
دیدگاه ها (۱۰)

مافیا p8سوهو: غلط کردم جونگ کوک: دیگه دیره (پوزخند) ________...

ا/ت = یونا یونا خیلی پولداره خیلی هم خوشگل می خواد به مدرسه ...

مافیا p6*داخل مهمونی*(سومین تعجب کرده چجوری اینجوری شد چون ه...

سناریو وقتی اشتباهی میان تو حموم و ما داریم حموم میکنیم(جیمی...

سناریو

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط