پارت ۳
م:رسیدم به خشکی انجا گردنبند منو به ادم تبدیل کرد همونجا نشسته بودم که یکهو دیدم دکی داره میاد سمتم
ادمین:فلش بک
ا:امروز قرار بود دوباره برام خاستگار بیاد اماده شدم و رفتم پیششون . یک دختر مو کوتاه رنگ موهاش سرمه ای و رنگ چشمش هم قهوه ای روشن خیلی ازش خوشم نیومد اسمش کاگامی بود و از قیافش می شد فهمید اونم راضی نبود پس به مامانم گفتم جوابم منفیه وقتی اینو گفتم برقی از خوشحالی تو چشای کاگامی بود . بعدش رفتم ساحل که کنار خونمونه که یکهو یک دختر دیدم که کنار دریا نشسته بو. رفتم سمتش.ا:سلام اسمت چیه؟
م:یک هو یک دست جلوم دیدم و فهمیدم همون پسرس. م:سلام اااسم مممممن مرینته!
ا :خوشبختم منم ادرینم و دستشو بوسیدم. من که از هیچ دختری تاحالا خوشم نیومده بود دریک نگاه عاشقش شدم .خیلی خوشگل بود موهای سرمه ای داشت و چشاش رنگ دریا بود .
ا:خونت کجاست تا برسونمت؟
م:من خب از یک کشور دیگه اومدم و هنوز خونه ای تو اینجا ندارم
ا:خب خونه ی ما نزدیکه بیا بریم خونه ما
م:باشه اگه اشکال نداره
ا:لبخندی زدم و راهیش کردم تاخونمون
بچه ها خیلی زحمت کشیدم ترو خدا لایک و کامنت بگذارید❤👋
ادمین:فلش بک
ا:امروز قرار بود دوباره برام خاستگار بیاد اماده شدم و رفتم پیششون . یک دختر مو کوتاه رنگ موهاش سرمه ای و رنگ چشمش هم قهوه ای روشن خیلی ازش خوشم نیومد اسمش کاگامی بود و از قیافش می شد فهمید اونم راضی نبود پس به مامانم گفتم جوابم منفیه وقتی اینو گفتم برقی از خوشحالی تو چشای کاگامی بود . بعدش رفتم ساحل که کنار خونمونه که یکهو یک دختر دیدم که کنار دریا نشسته بو. رفتم سمتش.ا:سلام اسمت چیه؟
م:یک هو یک دست جلوم دیدم و فهمیدم همون پسرس. م:سلام اااسم مممممن مرینته!
ا :خوشبختم منم ادرینم و دستشو بوسیدم. من که از هیچ دختری تاحالا خوشم نیومده بود دریک نگاه عاشقش شدم .خیلی خوشگل بود موهای سرمه ای داشت و چشاش رنگ دریا بود .
ا:خونت کجاست تا برسونمت؟
م:من خب از یک کشور دیگه اومدم و هنوز خونه ای تو اینجا ندارم
ا:خب خونه ی ما نزدیکه بیا بریم خونه ما
م:باشه اگه اشکال نداره
ا:لبخندی زدم و راهیش کردم تاخونمون
بچه ها خیلی زحمت کشیدم ترو خدا لایک و کامنت بگذارید❤👋
۴.۳k
۰۲ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.