اگر می شد برایت می نوشتم روزهایم را

اگر می شد برایت می نوشتم روزهایم را
و سهم چشم هایم را،سکوتم را ،صدایم را

اگر می شد برای دیدنت دل دل نمی کردم
اگر میشد که افسار دلم را ول نمی کردم

دلم را می نشانم جای یک دلتنگی ساده
کنار اتفاقی که شبی ناخوانده افتاده

همیشه بت پرستم , بت پرستی سخت وابسته
خدایش رارهاکرده به چشمان تودل بسته

تو هم حرفی بزن ،چیزی بگو،هر چند تکراری
بگو آیا هنوزم , مثل سابق دوستم داری؟
دیدگاه ها (۲)

خب آدمی ست دیگر, دلش تنگ می شود, حتی برای کسی که دو ساعت پیش...

@Rangencamannما و حبابی پر از هیچ...دیوید لی، کاپیتان تیم وا...

در نیزارپرنده ای اندوهگین میخواندگویی چیزی را به یاد آوردهکه...

دلممرد می‌خواهدنابیناخط بریل بداندفصل به فصلتنم را بخواندباز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط