گمان میکرد اگر چشمانش را زمان خندیدنش نبینم

گمان میکرد اگر چشمانش را زمان خندیدنش نبینم..
شاید کمتر خواستنی شود...
نمیدانست..سیب لبهایش
باعث جهنم رفتنم است..
دیدگاه ها (۱۵)

بانو جان فرفری موی غزل ساز منی😍 ❤

روی بپوش ای قمر خانگی تا نکشد عقل به دیوانگی#سعدی

تو ستاره ام باش..!قول می دهم یک عمر؛آسمانِشب هایت باشم..

در هــــــــ ــــواےِعشــ❤ ️ـــقِ پاڪــــــتاز همہ رهاترینـم...

حسش میکرد ،با تمام وجود حسش میکرد ، هیچوقت چیزی راجبش نگفت ا...

boundary of the flamespart 5دخترک نمیدانست چرا و چطور،اما ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط