در گیسوانش هزار اسب وحشی
در گیسوانش هزار اسب وحشی،
به هر سو رم میکنند
دو چشمِ آتش بارش
به مسلخ میبرند
صلحِ خفته در نگاهِ پر آرزوی مرا...
و دستانش
آه...
دستانش
نوازش گرِ بی دریغِ روحِ عریانِ یک غریبه ی خسته...
تعادلِ محض است
جاودانه شدن
در گلوگاهِ حضورِ سرکشی
که پناهت میدهد
تا ویران کند تو را
به روزِ عشق...
#نیکی_فیروزکوهی
به هر سو رم میکنند
دو چشمِ آتش بارش
به مسلخ میبرند
صلحِ خفته در نگاهِ پر آرزوی مرا...
و دستانش
آه...
دستانش
نوازش گرِ بی دریغِ روحِ عریانِ یک غریبه ی خسته...
تعادلِ محض است
جاودانه شدن
در گلوگاهِ حضورِ سرکشی
که پناهت میدهد
تا ویران کند تو را
به روزِ عشق...
#نیکی_فیروزکوهی
- ۱.۴k
- ۲۱ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط