در گیسوانش هزار اسب وحشی

در گیسوانش هزار اسب وحشی،
به هر سو رم می‌‌کنند
دو چشمِ آتش بارش
به مسلخ میبرند
صلحِ خفته در نگاهِ پر آرزوی مرا...
و دستانش
آه...
دستانش
نوازش گر‌ِ بی‌ دریغِ روحِ عریانِ یک غریبه ی خسته...
تعادلِ محض است
جاودانه شدن
در گلوگاهِ حضورِ سرکشی
که پناهت میدهد
تا ویران کند تو را
به روزِ عشق...
#نیکی_فیروزکوهی
دیدگاه ها (۵)

بین خودمون میماند؛دوستت دارد، اندازه من؟آنقدر که بغضش بگیرد ...

تو به عشق واقعی اعتقادی داری؟- از ایده اش خوشم میاد؛ این که ...

بعضی ها؛ شبیه یک انجیر رسیده می مانندکه یکهو؛ از آسمان می اف...

-عاشقشی ؟+ آره .- از کجا میدونی ؟+ چون هیچی بدون اون جور در ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط