در گردان ما برادری بود که همیشه عادت داشت پیشانی شهدا را

در گردان ما برادری بود که همیشه عادت داشت پیشانی شهدا را ببوسد
وقتی شهید شد بچه ها تصمیم گرفتند پیشانی او را غرق بوسه کنند
پارچه را که کنار زدیم نعش بی سر او دل ما را آتش زد... یا حسین
دیدگاه ها (۲)

به پیامبر گفتند: خدا رو قبول داریم نه تو را ... به امیرالموم...

یک نگاه به نامحرم میتواند سالها عبادتت را بسوزاند و یک نگاه...

ای وای بر مردمان آخر الزمان که #مردهاشان زن و #زنانشان مرد م...

مادر است دیگر گاهی بد جوری دلتنگ می شود . اشـــک‌هـــــای مـ...

( گناهکار ) ۱۱۱ part نفس عمیقی کشید و لبخند گرمی تحویل پسرش ...

سناریو هان جیسونگ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط