زندگی کردن را باید

زندگی کردن را باید
از لبخند صادقانه کودک آموخت؛
هیچ کودکی
نگران وعده بعدی غذایش نیست،
زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد؛
ای کاش من هم مثل او
به خدایم ایمان داشتم…
دیدگاه ها (۱)

به تمام دست هایی که عاشقانه به سمتم آمدند !گفتم نه ...از ترس...

عِشق یعنی یڪی هست ڪہ هم‌صداتہ … مثڸِ ے سایہ همش باها...

فرازش،شوق هستی، شور پروازفرودش غم، سکوتش مرگ و مرداب!#فریدون...

گفتفراموشم کنمن در هیچ خیابانی با تو قدم نزدمزبانم بند آمد ک...

-صدای گریه ی کودکی می آمد... دختر جوانی آمد کودک را در آغوش...

تا خدا، یک رگ گردن باقی است...زندگی جاریست...:**))نه تو می م...

تا خدا، یک رگ گردن باقی است...زندگی جاریست...:**))نه تو می م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط