گفتی مرا که چونی در روی ما نظر کن

#گفتی مرا که چونی در روی ما #نظر کن
گفتی خوشی #تو بی‌ما زین #طعنه‌ ها گذر کن

گفتی مرا به #خنده خوش باد #روزگار ت
کس بی‌تو خوش نباشد رو #قصه دگر کن

گفتی ملول گشتم از #عشق چند گویی
آن کس که نیست #عاشق گو قصه مختصر کن

در آتشم در آبم چون محرمی‌ نیابم
کنجی روم که #یا_رب این تیغ را سپر کن

گستاخ‌مان تو کردی گفتی تو روز اول
#حاجت بخواه از ما وز درد ما #خبر کن

گفتی شدم #پریشان از مفلسی #یاران
بگشا دو #لب جهان را پردر و پرگهر کن

گفتی کمر به #خدمت بربند تو به حرمت
بگشا دو دست #رحمت بر گرد من کمر کن

✍️ #مولانا

؛__________❤__________

#شعر #نثر
#گنجینه_ادب_فارسی
#ادبیات_فارسی #شعر_فارسی
#سرای_فارسی #آشیانه_شعر_نثر
#داستان #داستانک #حکایت #شعر_آیینی
دیدگاه ها (۰)

علم و ایمان می‌شكافد ذره‌ها را جاده‌ها راخار چشم دشمنان كرده...

📚 نقل‌‌قول‌هایی از #رضا_امیرخانی📔کتاب #قیدار صفحه ۲۳۰عادت ند...

و چه نیروی شگفت انگیزیست دست هایی که به هم پیوسته ست

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق

#گفتی مرا که چونی در روی ما #نظر کنگفتی خوشی تو بی‌ما زین طع...

#بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد. #پسر را گفت: نباید که ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط