پارت 6
پارت 6
وی. ات وارد اتاق شدم اومدم سلام کنم که یهو با سیلی که خوردم اشکام سر ا زیر شد
ات. هققق ارباب چیشده(گریه ی شدید)
شوگا. دختره ی هر*****زهه چراااااا با جیمین میری بیمارستان (عربدههههههههه) شش
ات. هق هق هق هق ارباب من هق بیهوش بودمممم هققق(گریه ی شدید و استرسس)
شوگا. خب به درکککكکک که بیهوش بودی
(عربده)
(شوگا ات رو هل میده زمین و شروع میکنه به لگد زدن به ات)
ات. اخ ایی....... اربابـــــ من اخ فقط بیهوش اخ ب.. ودم
شوگا. خفهههه شوووو(داد و همچنان میزنه)
ویو ات
اخخخ اییییی بعد کلیییی زدن گفت....
شوگا. گمشو تن لششش به کارتتتت برسس(داد)
ات................
شوگا. گمشوووووووووو
ات. اخ ایییی چشم(گریه ی شدید و بیجون)
ویو ات
بزورررر پاشدم کع به کارام برسم که یهو سونا
اومد سمتم
سونا. ات ات ات خوبیییی هققق ارباب به چه روزی انداختت
بدووو بریم اتاقت پانسمان کنم بدنتو
که یهو یونا تو اتاقم بود نمیدونم چرا ولی من و سونا متوقف کردیم چون داشت با تلفن حرف میزد با چیز هایی که میگفت من و سونا خشکمون زد اگه ارباب بفهمه زندش نمیزاره
یونا. ارهه ددییی تمام مال و ثروت شوگا رو میکشم بالا و من و تو با عشق بچه میاریم و بزرگش میکنیم و..............
همینطوری صدا ظبط می کردم نمیدونم برا چی و لی همش ظبط میکردم و با سونا سریع اونجارو ترک کردیم به سمت اشپزخونه و........
شرطا نرسید و لی گذاشتم
شرطا
5تا لایک
1کامنت
بوسسس
وی. ات وارد اتاق شدم اومدم سلام کنم که یهو با سیلی که خوردم اشکام سر ا زیر شد
ات. هققق ارباب چیشده(گریه ی شدید)
شوگا. دختره ی هر*****زهه چراااااا با جیمین میری بیمارستان (عربدههههههههه) شش
ات. هق هق هق هق ارباب من هق بیهوش بودمممم هققق(گریه ی شدید و استرسس)
شوگا. خب به درکککكکک که بیهوش بودی
(عربده)
(شوگا ات رو هل میده زمین و شروع میکنه به لگد زدن به ات)
ات. اخ ایی....... اربابـــــ من اخ فقط بیهوش اخ ب.. ودم
شوگا. خفهههه شوووو(داد و همچنان میزنه)
ویو ات
اخخخ اییییی بعد کلیییی زدن گفت....
شوگا. گمشو تن لششش به کارتتتت برسس(داد)
ات................
شوگا. گمشوووووووووو
ات. اخ ایییی چشم(گریه ی شدید و بیجون)
ویو ات
بزورررر پاشدم کع به کارام برسم که یهو سونا
اومد سمتم
سونا. ات ات ات خوبیییی هققق ارباب به چه روزی انداختت
بدووو بریم اتاقت پانسمان کنم بدنتو
که یهو یونا تو اتاقم بود نمیدونم چرا ولی من و سونا متوقف کردیم چون داشت با تلفن حرف میزد با چیز هایی که میگفت من و سونا خشکمون زد اگه ارباب بفهمه زندش نمیزاره
یونا. ارهه ددییی تمام مال و ثروت شوگا رو میکشم بالا و من و تو با عشق بچه میاریم و بزرگش میکنیم و..............
همینطوری صدا ظبط می کردم نمیدونم برا چی و لی همش ظبط میکردم و با سونا سریع اونجارو ترک کردیم به سمت اشپزخونه و........
شرطا نرسید و لی گذاشتم
شرطا
5تا لایک
1کامنت
بوسسس
۷.۹k
۰۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.