اون جعبه ی کمک های اولیه هم دیگه خاطره شده بعضی قسمتهای

اون جعبه ی کمک های اولیه هم دیگه خاطره شده ، بعضی قسمتهای فلزیش نوک تیز بود خودش میتونست باعث اسیب بشه .. یه بتادین و چند تا وسیله پانسمان و دو سه تا قرص مثل قرص اسپرین توش بود .. هر وقت عکسش رو میبینم یاد یه دونه یکشنبه می افتم تو یکی از ماه های تابستونی که ده سالم بود .. کیک و تی تاب خریده بودیم با دوستام رفتم از زیرزمین از جعبه نوشابه ، نوشابه بردارم بیارم که نوک دمپایی قهوه ای بزرگ تا شد و خوردم زمین ، شیشه نوشابه شکست و کف دستم رو عمیق برید ، همونطور که خیره بودم به دونه های سفید و قرمز بافت کف دست که قشنگ از بین اون بریدگی عمیق دیده میشد و از منظره ی بامزه اش خوشم اومده بود بهم گفتن بیا بریم بخیه بزنیم نرفتم که نرفتم ... مامان از اون جعبه ی کمک های اولیه یه گاز استریل برداشت ، زخمم رو شست یه قاشق عسل ریخت روش و باند پیچیش کرد ... چند روز بعد زخم خوب شد و یه خط نازک به یادگار گذاشت ... اون دمپاییهای غول پیکر تلفات زیاد داشت مخصوصا از قسمت نوک ...😄
.
.
.
دیدگاه ها (۶)

یه ترکیب خوشمزه تو یه بشقاب نوستالژیک ملامینی

به دنبال کدامین قصه افسانه میگردیدر این بیقوله ردپایی از یار...

یه لحظه بوی آبنبات قیچی با طعم هل رو حس کردم..

.‌بانو....میدانم دلگیری از همه یِ این زندگی که فراز و نشیبش ...

خرگوش قاتلپارت۵تصمیم گرفتم کمکش کنم دوباره برگشتم پیششدستش ر...

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر مهم

پارت 7مافیایی مخفی🖤🌕کوک:تو عمارت بهت میگم ا/ت:باشه میدونم ال...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط