چه غریبانه نشستم

‌چه غریبانه نشستم
"سرراهت ڪه بـیایی

چه غریبانه غریبانه
نوشتم ڪـه ڪـجـایے

"چه صمیمانه نوشتم
ڪه تویے ذوق زبـانم

و تو انگار نه انگار‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
ڪه هم صحبت مایـی
دیدگاه ها (۱)

و چه "انتظار" "بزرگی" است...!!!!اینکه "بدانی" "پش...

لیلای بی پروا منم....درعشق تو نالان منم....!!گر جان زمن خواه...

ﻧﻪ ﮐﺴﻲ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﮐﺴﻲ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ....ﻧﻪ ﺧﻴﺎﻝ ﮔﺬﺭ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪ ﻱ...

تـو دل را می بـری بی مثــل و مانند به خال روی لبهای تو سوگنـ...

نام: وقتی پسر داییت بود و بعد از ۱۵ سال دیدیش پارت:۴شب که رس...

دیشب، زیر آسمان سرد بهشت زهرا، لحظاتی کنار مزار آرمان علی‌ور...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط