چند پارتی پارت یکlove mafia🖤

مافیا عشق چندپارتی*
نویسنده:S_R
بازیگر:نائونا کمپانی ماین(نام نائونا در فیک ایزابل می باشد)
شروع فیک" (داستان از زبان ایزابل گفته می ششود )
من رو روی زمین پرت کردن و همونجا تنها گذاشتن و در رو بستن.......بدنم زخمی شده بود.......دستام رو بسته بودن....من نمیدونستم که کجا هستم.....گذاشتم که بدنم رووی زمین سرد استراحت کنه........صدای باز شدن قفل در اومد ........
صدا:پس این همون خانم متشخصیه که میگفتین.............
صورتش رو نمیدیم چون چشمام سیاهی میرفت ........
ایزابل:شما کی هستیننننننننننننننننننننننننن چرا منو اوردیننننن اینجااااااااااا
همون لحظه یکی از پشت یقه من رو گرفت و از روی زمین بلندم کرد...........صدای ی مرد جوون بود........
صدا:دختر جون من باید از شما بپرسم که چرا راجب با مطلب منتشر میکنی......
آروم گفتم:مافیا ها.........
من رو انداخت روی زمین و ولم کردد و با پا کوبیدپشتم: دهن کثیفتووووووو ببند
ایزابل:شما هاااااااااا آدمای بیشعوررییییییییی هستین........
با دوتا پاش اومد و روی کمرم ایستاد.........
ناله ای کردم و گفت: به نفعته خفه شی.......
گفتم:شما خانواده منو کشتین........
صدا:ما همه کاراگاه ها و خبرنگار های فضول رو میکشیم...مثل تو.........
و از روی کمرم پایین اومد.....بدنم درد میکرد........
صدا:مگر اینکه به ما کمک کنه........
کمی فکر کردم......شاید بتونم اطلاعات از اینا بدست بیارم و همکارم که رد منو گرفت ک کجام همه چی رو منتشر کنم و فرار کنم......نقشه خوبیه اینا زود گول میخورن.........
ایزابل:اوم میکنم
صدا:مطمئنی ک میخوای جز گروه مافیا ها بشی؟.........
ایزابل:بهتر از مرگه درسته؟
صدا:بلندش کنین....دست و پاشم باز کنین.........
بلندم کردن و طناب دور دست و پام رو باز کردن ......برگشتم و صاحب صدا رو دیدم...........