با اینکه لایک ها کم بود ولی خب
با اینکه لایک ها کم بود ولی خب
«مافیای خشن من »
پارت ²🍷🫀
اون .... بکهیون بود
ولی اون دختره رو چرا بغ.ل کرده بود
بکهیون : تو اینجا چیکار میکنی
ا.ت: ممنون که دستتو برام رو کردی
و با بغض اونجا رو ترک کردم و به مدرسه رسیدم
هانا : سلام خره ... چی شده
ا.ت: فهمیدم .... حق با شما بود
که بغضم ترکید
هانا :(نگران ) چیشده جون به لبم کردی
که جیمین اومد
جیمین : سلا... چی شده ا.ت
ا.ت: هق ... بکهیون بهم هق...خیان.ت هق ... کرد
هانا و جیمین اومدن و بغ.لم کردن
هانا : اون لیاقت تو رو نداشت
جیمین:هانا راست میگه
ا.ت: بریم کلاس
هانا :بریم
وارد کلاس شدیم
و بعد چند دقیقه اون مردک پیر اومد
جان : سلام بچه ها
(نکته : جان یک معلم جوون که از ا.ت خوشش میاد )
همه به جز ا.ت و جیمین : سلااامممم
جان : بچه ها ما یک دانش آموز جدید داریم خودتو معرفی کن
یونگی : سلام من مین یونگی هستم آمیدوارم رو اعصابم نرین که نرینم روتون (عییییجااااانننن)
جان : آها کنار هرکی که دوست داری بشین
یونگی : من میخوام کنار پارک جیمین بشینم
جان : تو جیمینو میشناسی
(علامت یونگی _)
_من بخاطر اکیپمون اومدم
جان : باشه برو بشین
_یادت باشه دفعه بعدی زیاد سوال نپرسی( با چهره ترسناک و سرد )
جان : برو بشین آقای مین
(زنگ تفریح ) (نویسنده کرم داره: خودم )
ا.ت: این پسره اسکل کیه
هانا : نمیدونی کیه
ا.ت: نه میخوام از کجا بدونم مگه بابامه
_شاید
ا.ت: تو دهنتو ببند... تو اینجا چیکار میکنی
_باید از تو اجازه بگیرم
ا.ت: گمشو بابا
_حال مامانت چطوره
اون .. مین یونگیه ... کسی که دوران بچگی عاشقش بودم ولی .. اون منو دوست نداشت
(یک توضیح کلی بگم : ا.ت و یونگی از بچگی باهم دوست بودن و یونگی عاشق آیو بود ا.ت هم عاشق یونگی )
با چشمای اشکی رفتم تو کلاس که باز اون تو کلاس بود
جان : عزیزم چیشده
ا.ت: زر نزن
جان : چرا اینطوری رفتار میکنی
ا.ت: چون هم از من خیلی بزرگ تری هم تایپم نیستی
جان : ولی تو مال منی
که با صدا شخصی برگشتیم
اون ....
(میدونم خیلی کرم دارم )
#بی تی اس # کره جنوبی # مین یونگی # یونگی # شوگا # جیمین
«مافیای خشن من »
پارت ²🍷🫀
اون .... بکهیون بود
ولی اون دختره رو چرا بغ.ل کرده بود
بکهیون : تو اینجا چیکار میکنی
ا.ت: ممنون که دستتو برام رو کردی
و با بغض اونجا رو ترک کردم و به مدرسه رسیدم
هانا : سلام خره ... چی شده
ا.ت: فهمیدم .... حق با شما بود
که بغضم ترکید
هانا :(نگران ) چیشده جون به لبم کردی
که جیمین اومد
جیمین : سلا... چی شده ا.ت
ا.ت: هق ... بکهیون بهم هق...خیان.ت هق ... کرد
هانا و جیمین اومدن و بغ.لم کردن
هانا : اون لیاقت تو رو نداشت
جیمین:هانا راست میگه
ا.ت: بریم کلاس
هانا :بریم
وارد کلاس شدیم
و بعد چند دقیقه اون مردک پیر اومد
جان : سلام بچه ها
(نکته : جان یک معلم جوون که از ا.ت خوشش میاد )
همه به جز ا.ت و جیمین : سلااامممم
جان : بچه ها ما یک دانش آموز جدید داریم خودتو معرفی کن
یونگی : سلام من مین یونگی هستم آمیدوارم رو اعصابم نرین که نرینم روتون (عییییجااااانننن)
جان : آها کنار هرکی که دوست داری بشین
یونگی : من میخوام کنار پارک جیمین بشینم
جان : تو جیمینو میشناسی
(علامت یونگی _)
_من بخاطر اکیپمون اومدم
جان : باشه برو بشین
_یادت باشه دفعه بعدی زیاد سوال نپرسی( با چهره ترسناک و سرد )
جان : برو بشین آقای مین
(زنگ تفریح ) (نویسنده کرم داره: خودم )
ا.ت: این پسره اسکل کیه
هانا : نمیدونی کیه
ا.ت: نه میخوام از کجا بدونم مگه بابامه
_شاید
ا.ت: تو دهنتو ببند... تو اینجا چیکار میکنی
_باید از تو اجازه بگیرم
ا.ت: گمشو بابا
_حال مامانت چطوره
اون .. مین یونگیه ... کسی که دوران بچگی عاشقش بودم ولی .. اون منو دوست نداشت
(یک توضیح کلی بگم : ا.ت و یونگی از بچگی باهم دوست بودن و یونگی عاشق آیو بود ا.ت هم عاشق یونگی )
با چشمای اشکی رفتم تو کلاس که باز اون تو کلاس بود
جان : عزیزم چیشده
ا.ت: زر نزن
جان : چرا اینطوری رفتار میکنی
ا.ت: چون هم از من خیلی بزرگ تری هم تایپم نیستی
جان : ولی تو مال منی
که با صدا شخصی برگشتیم
اون ....
(میدونم خیلی کرم دارم )
#بی تی اس # کره جنوبی # مین یونگی # یونگی # شوگا # جیمین
۴.۴k
۰۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.