🪂خانمی که داشت برنج را می شست، حرف شان را شنید و پشت چشم
🪂خانمی که داشت برنج را می شست، حرف شان را شنید و پشت چشم نازک کرد:
_وا...چه حرف ها! مگه می شه ارمنی هم نذر کنه و حاجت بگیره؟
مسلمونشم اگه اعتقادات شون قرص نباشه، جواب نمی گیرن...چه برسه به ارمنی جماعت.....
🪂دل ملینه ریش بود، ریش تر شد. علویه خانم که می دانست حاجت ملینه چیست نگاهی به طرف کرد و لبش را گزید، بعد رویش را به مادام ملینه گرداند.
🪂_ مادام جان! نذر کن اگر بچه دار شدی، هر سال بچه تو بیاری پای اجاق امام حسین(ع) یه خدمتی بکنه، یه خدمت کوچک...حتی به قاعده گذاشتن یه تکه هیزم زیر دیگ... بقیه شو بسپار به خودشون....
🪂اربعین دو سال بعد مادام ملینه......
#آقا_سلیمان_میشود_من_بخوابم؟
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
_وا...چه حرف ها! مگه می شه ارمنی هم نذر کنه و حاجت بگیره؟
مسلمونشم اگه اعتقادات شون قرص نباشه، جواب نمی گیرن...چه برسه به ارمنی جماعت.....
🪂دل ملینه ریش بود، ریش تر شد. علویه خانم که می دانست حاجت ملینه چیست نگاهی به طرف کرد و لبش را گزید، بعد رویش را به مادام ملینه گرداند.
🪂_ مادام جان! نذر کن اگر بچه دار شدی، هر سال بچه تو بیاری پای اجاق امام حسین(ع) یه خدمتی بکنه، یه خدمت کوچک...حتی به قاعده گذاشتن یه تکه هیزم زیر دیگ... بقیه شو بسپار به خودشون....
🪂اربعین دو سال بعد مادام ملینه......
#آقا_سلیمان_میشود_من_بخوابم؟
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
۱.۴k
۱۴ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.