گاه همچو صبح خندانم نمی دانم کیم گاه همچو ابر
گاه همچو صبح خندانم نمی دانم کیم گاه همچو ابر گریان نمی دانم کیم
@asheganealamdarekarbala
گاه همچو قطره ام محو دریای وجود گاه همچو دریای عمّانم نمی دانم کیم
گاه خاک تیره ام در زیر پای این و آن گاه چو خورشید رخشانم نمی دان کیم
گاه در فرشم گهی عرشم نمی دانم چرا گاه جسم محض و گه جانم نمی دانم کیم
گاه از شادی غمینم گاه از غم شادمان من به کار خویش حیرانم نمی دانم کیم
گاه در بند قیودم گاه در بزم شهود گه گدایم گاه سلطانم نمی دانم کیم
گاه فرعونم به نیل و گاه موسایم به طور گاه کافر گه مسلمانم نمی دانم کیم
چند می پرسی ز کاشانه کجایی کیستی من که محو روی جانانم نمی دانم کیم
@asheganealamdarekarbala
گاه همچو قطره ام محو دریای وجود گاه همچو دریای عمّانم نمی دانم کیم
گاه خاک تیره ام در زیر پای این و آن گاه چو خورشید رخشانم نمی دان کیم
گاه در فرشم گهی عرشم نمی دانم چرا گاه جسم محض و گه جانم نمی دانم کیم
گاه از شادی غمینم گاه از غم شادمان من به کار خویش حیرانم نمی دانم کیم
گاه در بند قیودم گاه در بزم شهود گه گدایم گاه سلطانم نمی دانم کیم
گاه فرعونم به نیل و گاه موسایم به طور گاه کافر گه مسلمانم نمی دانم کیم
چند می پرسی ز کاشانه کجایی کیستی من که محو روی جانانم نمی دانم کیم
۴.۹k
۰۱ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۷۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.