ادامع داصتان
ادامع داصتان
صدای بوقو شکستن شیشه و جیغ تو سر پصره پیچیدهراسان برگشت که عشق دومشو خون مالی کف اسفالت دید دوید سمتشو بغلش کرد
پصر صداش میلرزیدو بغض کرده بود شروع ب حرف زدن کرد
گف پاشو فرشته کوچولوم
چرا چشاتو بستی
بغضش شکست اشکاش سرا زیر شدن
باز کن اون چشای نازتو
پاشو عروسکم بازم بهم بگو عشقم
پاشو خانوم خونمم
بخدا هیچکس اندازه ی ط برام عزیز نیس
ولی دیر خعلی دیر بود
امبولانس اومدو دخترو برد پصر هم دنبالش رف
بعد چن صاعت دکتر از اتاق عمل اومد و با سری پایین ب پصرگف: متاسم هر دو رو از دست دادیم
پصر گف: هر دو؟!|:
دکتر گف: بله هم مادر و هم بچه
پصر اشکاش چکید رف بالا سر دختر چشاشو بوسیدو گف: پاشو دلبرم پاشو مامان بچم پاشو باز منو بابا کن
پاشو ط باید مادری کنی
پاشو دلبرکم ....
ولی خعلی دیر بود خعلی;!!
.
.
داصتانع تلخی بود اما زیبا :)+!
صدای بوقو شکستن شیشه و جیغ تو سر پصره پیچیدهراسان برگشت که عشق دومشو خون مالی کف اسفالت دید دوید سمتشو بغلش کرد
پصر صداش میلرزیدو بغض کرده بود شروع ب حرف زدن کرد
گف پاشو فرشته کوچولوم
چرا چشاتو بستی
بغضش شکست اشکاش سرا زیر شدن
باز کن اون چشای نازتو
پاشو عروسکم بازم بهم بگو عشقم
پاشو خانوم خونمم
بخدا هیچکس اندازه ی ط برام عزیز نیس
ولی دیر خعلی دیر بود
امبولانس اومدو دخترو برد پصر هم دنبالش رف
بعد چن صاعت دکتر از اتاق عمل اومد و با سری پایین ب پصرگف: متاسم هر دو رو از دست دادیم
پصر گف: هر دو؟!|:
دکتر گف: بله هم مادر و هم بچه
پصر اشکاش چکید رف بالا سر دختر چشاشو بوسیدو گف: پاشو دلبرم پاشو مامان بچم پاشو باز منو بابا کن
پاشو ط باید مادری کنی
پاشو دلبرکم ....
ولی خعلی دیر بود خعلی;!!
.
.
داصتانع تلخی بود اما زیبا :)+!
۷۴۴
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.