پارت ۶۴ زندگی با بی تی اس
پارت ۶۴ زندگی با بی تی اس
فردا صبح
جین از خواب بیدار شد و وقتی دید خوابم بدون سروصدا از اتاق خارج شد و از پله ها پایین اومد
جین : سلام، چه سحر خیز شدین
اعضا : سلام، ما سحر خیز نشدیم جنابعالی دیر بیدار شدین
کوک : سوگول هنوز بیدار نشد
جین : نه ، دیشب دیر خوابید
اعضا در حال صبحونه خوردن بودن
با قیافه پَکر و بی حال از پله ها اومدم پایین
من ( با بی حالی) : سلام
اعضا برگشتن و بهم نگاه کردن
جین : سلام، خوبی؟ .
نامجون : قیافت چرا اینجوریه
شوگا : چت شده
جیهوپ : حالت خوبه
جین اومد سمتم تا ببینه چی شده
یه دفعه سرم گیج رفت و داشتم میوفتادم و جین سریع اومد و بغلم کرد
جین : یه دفعه چت شد، تا دیروز خوب بودی که
بعد این حرف براید استایل بغلم کرد و بردتم تو اتاق و رو تخت خوابوندتم
دستشو رو پیشونیم گذاشت
جین : چرا انقد داغی، اتیش زیرت روشن کردن
من : جین
جین : بله
من : سرده
جین : هوا خوبه که چرا سردته
من : نمیدونم. فقط دارم یخ میزنم
جین رفت و یه لباس گرم برام اورد و کمکم کرد بپوشمش
و بعد خوابوندتم رو تخت و پتو کشید روم
جین : یکم بخواب، بهتر میشی
جین برقو خاموش کرد و رفت بیرون
جیمین : حالش چطوره
جین : خوب نیست، تبش شدیده
تهیونگ : به دکتر زنگ زدی
جین : نه هنوز
کوک : تا دیروز خوب بود که چش شد یهو
جین : نمیدونم
جین رفت به دکتر زنگ زد
نیم ساعت بعد دکتر اومد
فردا صبح
جین از خواب بیدار شد و وقتی دید خوابم بدون سروصدا از اتاق خارج شد و از پله ها پایین اومد
جین : سلام، چه سحر خیز شدین
اعضا : سلام، ما سحر خیز نشدیم جنابعالی دیر بیدار شدین
کوک : سوگول هنوز بیدار نشد
جین : نه ، دیشب دیر خوابید
اعضا در حال صبحونه خوردن بودن
با قیافه پَکر و بی حال از پله ها اومدم پایین
من ( با بی حالی) : سلام
اعضا برگشتن و بهم نگاه کردن
جین : سلام، خوبی؟ .
نامجون : قیافت چرا اینجوریه
شوگا : چت شده
جیهوپ : حالت خوبه
جین اومد سمتم تا ببینه چی شده
یه دفعه سرم گیج رفت و داشتم میوفتادم و جین سریع اومد و بغلم کرد
جین : یه دفعه چت شد، تا دیروز خوب بودی که
بعد این حرف براید استایل بغلم کرد و بردتم تو اتاق و رو تخت خوابوندتم
دستشو رو پیشونیم گذاشت
جین : چرا انقد داغی، اتیش زیرت روشن کردن
من : جین
جین : بله
من : سرده
جین : هوا خوبه که چرا سردته
من : نمیدونم. فقط دارم یخ میزنم
جین رفت و یه لباس گرم برام اورد و کمکم کرد بپوشمش
و بعد خوابوندتم رو تخت و پتو کشید روم
جین : یکم بخواب، بهتر میشی
جین برقو خاموش کرد و رفت بیرون
جیمین : حالش چطوره
جین : خوب نیست، تبش شدیده
تهیونگ : به دکتر زنگ زدی
جین : نه هنوز
کوک : تا دیروز خوب بود که چش شد یهو
جین : نمیدونم
جین رفت به دکتر زنگ زد
نیم ساعت بعد دکتر اومد
۳۲.۲k
۰۹ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.