عشق رمانتیک من

عشق رمانتیک من
❤😎پارت ۲۶

که یهو یکی دستشو گرفت و یه مشت خوابوند تو صورتش وقتی سرمو آوردم بالا دیدم تهیونگه ولی اون اینجا چی کار میکنه؟

فلش بک به بعد تماس هانیل و ته بعد از رفتنش

ویو آجوما داشتم ظرف هارو می شستم که پسرم تهیونگ زنگ زد

ویو تهیونگ

بعداز اینکه هانیل قطع کرد زنگ زدم به آجوما

تهیونگ: سلام آجوما یه خبری از دخترا میدی؟

آجوما: هینا خوابه هانیل هم رفت بیرون

تهیونگ: نگفت کجا میره؟

آجوما: گفت فقط به هینا بگم میره سرقرار

ویو تهیونگ

گوشی رو قطع کردم و تا اسم قرار رو شنیدم رگ به رگ شدم و از عصبانیت نمیدونستم چی کار کنم

که جونکوک اومد و

کوک: حالت خوبه پسر؟

ته: داداش تو برو عمارت منم یه ساعت دیگه میام

کوک: اوکی

ویو ته

از تو جی پی اس ردشو زدم و با سرعت رسیدم به ورودی یکی از بار های دشمنمون بدون هیچ فکری رفتم داخل با چشمام دنبال هانیل گشتم و دیدمش و رفتم سمتش و یه مشت حروم اون آشغال کردم و دست هانیلو گرفتم و کشیدم

هانیل: ولم کن من با تو نمیامم

ته: بلندش کردم و بردم سوار ماشین کردمش که بهم زل زده بود سعی کردم آروم باشم ولی نشد داد زدم گفتم

ته: تو اینجا چه غلطی میکنی؟

هانیل: به تو مربوط نیست

ته: عزیزم اینجا چی کار میکنییی

هانیل: گفتم به تو مربوط نیستتت میشنوی یا پیر شدی گوشات کار نمیکنه

با سرعت به سمت عمارت میروندم و هانیل هم تو گوشیش بود که

ویو هانیل

جونگ هی پیام داده بود و گفت

جونگ هی:ایندفعه از دستم در رفتی دفعه بعدی وجود نداره

نیشخندی زدم و نوشتم برو بابا و فرستادم

که..

(تا لایک نشه نمیزارم🎀)
دیدگاه ها (۱۹)

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۲۷که یهو گوشی و قاپید و گفتتهیونگ: منو...

آنیاااا💗🎀شکلات قبل آپلود پارت جدید

❤🍓❤🍓❤🍓❤🍓

#پروفایل_خاصــــــــــ👑وایییییی چه بانمکن😎💋

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۲۴ویو هینا با اجوما رفتیم پایین صبر کر...

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۳۰داشتیم راه میرفتیم که یهو هینا جیغ ز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط