با لب سرخت

با لب سرخت
مرا یاد خدا انداختی

روزگارت خوش که از میخانه،
مسجد ساختی

#استاد_فاضل_نظری
دیدگاه ها (۲)

از مزارعِ پنبه‌ی شیلی ،تا کارخانه‌ ی شماره ۱۷ شانگهای ،و زیر...

جانِ دل! باور کن من هم دوست دارم جمعه ها آرام تر نفس بکشم؛چا...

زیباتر از آنی که به تشبیه بگنجینظم تن تو ریخت بهمقافیه‌ام را...

تو بیا ...مست در آغوش من ودل خوش دار ...مستیَ ت با بغلتهر دو...

گفتی مرا به خنده خوش باد روزگارتکس بی‌تو خوش نباشد رو قصه دگ...

غروبی دل انگیز با چاشنی .. آرامش کمی دل خوش با یاد خدا 🥰🥰🥰🧚‍...

چطور باید تو را ببخشم؟ تو را که روی استخوان‌هایم رقصیدی، و د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط