چشمان تو گرچه خوشهی انگور است دست من از آن شراب مطلق دور

چشمان تو گرچه خوشه‌ی انگور است دست من از آن شراب مطلق دور است از نوش لبانت نچشیدم، اما کندوی دهان تو پر از زنبور است ...
دیدگاه ها (۱)

گذر از کوچه بن بست دلت کردم و دلدار شدم من در آن بیخبری ماند...

خیلی نوشته بودم همشُ پاک کردم خلاصه ش این بود: دلم تنگه برات...

چیزے نیست دارم تاوان سادگیمو میدم تاوان دوست داشتن همینه تنه...

عاشق ڪہ شدےبہ یاس دﻝمےبندےهرثانیہ بےحواس دﻝمےبندےعاشق ڪہ شدے...

دوستت دارم  مثل هیچکس که میگه:تو رو دست نمیزنم، تو رو نفس می...

🌱🍒ناز چشمانت نهاده ... عشق بر سیمای تو...سر خوشم چون پروریدم...

قایقی خواهم ساخت،خواهم انداخت به آب.دور خواهم شد از این خاک ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط