امام رضا مدح امام رضا
#امام_رضا #مدح_امام_رضا
@shere_aeini
خوشا مشهد وَ شاه بی مثالش
خوشا آن صاحبِ ، صاحبْ کمالش
خوشا صحنِ پُر از جاه و جلالش
خوشا هر کس که روزی شد وصالش
"امیرالمؤمنین یا شاه مردان"
نصیبم یک سفر «مشهد» بگردان
که در مشهد رئوفی خانه دارد
که خانه َش صحن و سقاخانه دارد
و مهمانخانه ای شاهانه دارد
گدا در سفره اش کاشانه دارد
درِ رحمت در آنجا باز باز است
عجیب آن پادشَه مِسکین نواز است
کرامت کرده او بر حسب عادت
نه "یک ذره دو ذره" بی نهایت
کسی که کرده بر آهو عطوفت
چه خواهد کرد بر اهل محبت
محبت دیده ایم خواهی نخواهی
به حُکم قِصّه ی "شیخ بهائی"
ورودیه حرم وقتی رسیدی
در آن حال امید و ناامیدی!
بگو ؛ ای آنکه اینجایم کشیدی!
تو "غیر از معصیت چیزی ندیدی"
چه دیدی که مرا هم راه دادی؟
جواب آید تو در باب الجوادی!!
عجب هنگامه ای باب الجوادست
هجوم زائران آنجا زیادست
یکی که ظاهراً هم بیسوادست
صدا میزد رضا "باب المراد"ست
یکی سر از حیا در سینه دارد
یکی دست ادب بر سینه دارد
کسیکه با خودش آورده دردی
کشید از سینه ی خود آه سردی
که آقا "آهو" را آزاد کردی
شفا ده ؛ جان «زهرا» ، پیرمردی
هنوز اِستاده بود در آستانه
صدا برخاست از نقاره خانه
یکی او را به رأفت می شناسد
یکی باب شفاعت می شناسد
یکی "شرط ولایت" می شناسد
یکی هم به کرامت می شناسد
ولیکن اکثراً هنگام پابوس
صدایش می زنند شاهنشه طوس
خلاصه هر عزیزی رفته مشهد
سلامی عرض کرده سمت گنبد
و چرخی هم زده در زیر مرقد
نبات و زعفران بر دست دارد
نگو در فرش دیدار رضا کرد
بگو در عرش دیدار خدا کرد
به تحقیق از روایت در میآید
کسی که نیت قرب تو دارد
برای هر سفر که رفته باید
سه جا چشم انتظار تو بماند
"خداوندا مرا آن ده که آن به"
زیارت های مشهد ضرب در سه
مجاور بودنت هر کس چشیده
شنیده ها به چشم خویش دیده
اگر "رهبر" به این منصب رسیده
به زیر سایه ی تو قد کشیده
که دائم او به زیر نور بوده
مقیم کوچه ی "سرشور" بوده
ولیِ نعمت ایرانیانی
تو هم مهمان ما ، هم میزبانی
تو شاهی با گدایان همزبانی
غریبِ آشنا جان جهانی
عجب لطفی به ایران کرده مولا
عجب رزقی به ایران داده زهرا
حرم رفتم عجب حال و هوایی
عجب صحنی چه شوری کفترایی
در اینجا دل شود کرب و بلایی
خصوصاً صحنِ اسماعیل طلایی
نشستم تا بگیرم از تو آقا
برات کربلای اربعین را
@shere_aeini
خوشا مشهد وَ شاه بی مثالش
خوشا آن صاحبِ ، صاحبْ کمالش
خوشا صحنِ پُر از جاه و جلالش
خوشا هر کس که روزی شد وصالش
"امیرالمؤمنین یا شاه مردان"
نصیبم یک سفر «مشهد» بگردان
که در مشهد رئوفی خانه دارد
که خانه َش صحن و سقاخانه دارد
و مهمانخانه ای شاهانه دارد
گدا در سفره اش کاشانه دارد
درِ رحمت در آنجا باز باز است
عجیب آن پادشَه مِسکین نواز است
کرامت کرده او بر حسب عادت
نه "یک ذره دو ذره" بی نهایت
کسی که کرده بر آهو عطوفت
چه خواهد کرد بر اهل محبت
محبت دیده ایم خواهی نخواهی
به حُکم قِصّه ی "شیخ بهائی"
ورودیه حرم وقتی رسیدی
در آن حال امید و ناامیدی!
بگو ؛ ای آنکه اینجایم کشیدی!
تو "غیر از معصیت چیزی ندیدی"
چه دیدی که مرا هم راه دادی؟
جواب آید تو در باب الجوادی!!
عجب هنگامه ای باب الجوادست
هجوم زائران آنجا زیادست
یکی که ظاهراً هم بیسوادست
صدا میزد رضا "باب المراد"ست
یکی سر از حیا در سینه دارد
یکی دست ادب بر سینه دارد
کسیکه با خودش آورده دردی
کشید از سینه ی خود آه سردی
که آقا "آهو" را آزاد کردی
شفا ده ؛ جان «زهرا» ، پیرمردی
هنوز اِستاده بود در آستانه
صدا برخاست از نقاره خانه
یکی او را به رأفت می شناسد
یکی باب شفاعت می شناسد
یکی "شرط ولایت" می شناسد
یکی هم به کرامت می شناسد
ولیکن اکثراً هنگام پابوس
صدایش می زنند شاهنشه طوس
خلاصه هر عزیزی رفته مشهد
سلامی عرض کرده سمت گنبد
و چرخی هم زده در زیر مرقد
نبات و زعفران بر دست دارد
نگو در فرش دیدار رضا کرد
بگو در عرش دیدار خدا کرد
به تحقیق از روایت در میآید
کسی که نیت قرب تو دارد
برای هر سفر که رفته باید
سه جا چشم انتظار تو بماند
"خداوندا مرا آن ده که آن به"
زیارت های مشهد ضرب در سه
مجاور بودنت هر کس چشیده
شنیده ها به چشم خویش دیده
اگر "رهبر" به این منصب رسیده
به زیر سایه ی تو قد کشیده
که دائم او به زیر نور بوده
مقیم کوچه ی "سرشور" بوده
ولیِ نعمت ایرانیانی
تو هم مهمان ما ، هم میزبانی
تو شاهی با گدایان همزبانی
غریبِ آشنا جان جهانی
عجب لطفی به ایران کرده مولا
عجب رزقی به ایران داده زهرا
حرم رفتم عجب حال و هوایی
عجب صحنی چه شوری کفترایی
در اینجا دل شود کرب و بلایی
خصوصاً صحنِ اسماعیل طلایی
نشستم تا بگیرم از تو آقا
برات کربلای اربعین را
۳.۴k
۲۳ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.