بازوانت مثل یک منظومه ی شعر کهن

بازوانتـــ مثل یک منظومه ی شــعـر کهن

بینـ آغوشتــ شبــ شعر عجیبی دایر است
دیدگاه ها (۱)

من یک پسر مومن شاعر که سرانجامدر چـشم نگاری گره اش زد هنرش ر...

حالا که‌تو دل‌بردی‌ومن‌غیــرتِ محضمیادت‌نرود وعـده‌ی‌ما حُـج...

اﯼ ﮐﺎﺵ ﮐﺴـﯽ ﺑﺎﺷـﺪ ﻭ ﮐﺎﺑــﻮﺱ ﮐﻪﺩﯾﺪﯼﺩﺭ ﮔــﻮﺵِ ﺗـــــﻮ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﮕﻮ...

ﺑﺎ ﻏﺰﻟﻬﺎﯾﻢ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻋﺎﺷﻖﻣﯽ ﮐﻨﻢﺩﺷﺖ ﻫﺎﯼ ﺧﺸﮏ ﺭﺍ ﻏﺮﻕ ﺷﻘﺎﯾﻖﻣ...

A girl from tomorrow(part 6)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط