چند وقت پیش یه مطلبی خونده بودم
چند وقت پیش یه مطلبی خونده بودم
موضوعش این بود که یه سری تحقیقاتی انجام داده بودن و امار در آوردن که عمر ِ زندگی ِ مرد هایی که همسر یا معشوقه ی زیباتری دارند خیلی کمتر از مردهاییه که طرف مقابلشون چهره ای معمولی داره.
دلیلشونم این بود که این مردها بخاطر جذابییت و زیبایی زیاد همسر و یا عشقشون مدام دلهره و اضطراب دارن و همین ترس ِ از دست دادن ، باعث کم شدن عمر و سکته های قلبی میشه.😕
اون وقتا که اینو میخوندم هیچ جوره متوجه ی قضیه نمیشدم.
میگفتم که چی مثلا؟ خب بره به جهنم.
چی میشه مگه؟
ولی الان که دلم پیشت گیر کرده درک میکنم داستان چیه.
خودمم نمیدونم چرا ترس از دست دادنت رو دارم در صورتی که تو حتی مال ِ منم نیستی.
ولی این ترس چند وقته مثل خوره افتاده بجونم😐
من ازت میترسم
میترسم وقتی توی جمع باشی و بخندی
میترسم وقتی راه میری و ملت تماشات میکنن
میترسم مردم بهت خیره بشن و توی چشات نگاه کنن
وقتی موقع پلک زدن چشای قشنگت بسته میشه و مژه های بلندت روی هم سوار میشن ، میترسم.
وقتی حرف میزنی و صدای نازت میپیچه توی گوشا ،میترسم.
حتی از دیده شدن موهای خیست هم میترسم.
فرقی نمیکنه موهات بلند باشه یا کوتاهش کرده باشی
مهم نیست ابروهات پهن باشه یا نازک
ممکنه اون چن تار از موهات که از بقیه راهشو جدا کرده و توی باد میرقصه هم ترسناک باشه
من از رنگ موهات میترسم
من از اون لطافت و رهایی موهات میترسم.
من از انحنای زیبای گونه هات میترسم
من از اون رنگ قهوه ای روشن مایل به قرمز چشات ، میترسم
من از رژ ِ سرخ ِ روی لبت
از عطر ِ تنت
از شال ِ نیم بند ِ روی سرت
حتی از طرز اروم نفس کشیدنت
از لبخند ِ دائمیه روی لبت
از نگاه مهربونت
از خوش سلیقگیت توی لباس پوشیدنت میترسم.
فقط یه بار از ترسم بهت گفتم و خواستم آرومم کنی
اخ اگه بدونی وقتی گفتی : خیالت راحت : چقدر آسوده خاطر شدم😍
نگران چشایی که می بیننت نیستم .
نگران همه ی ادمهایی که صدای خنده هاتو میشنون نیستم .
دلواپس این نیستم که کسی سر راهت قرار بگیره و دلت بلرزه.
چون از اصالت و متنانت تو مطمعنم.
اما چون خیلی دوستت دارم باز این ترس ِ لعنتی همراه منه.
دلبرت هرقدر زیباتر، غمت هم بیشتر
پشت عاشق را همین آزارها، تا میکند
پ ن: موقع نوشتن این متن ، عکس ِ چهره ی زیبات روبروم بود😘
#دلنوشته
#عاشقانه
#نامتواری
#گیلان #رشت
@namotevari
موضوعش این بود که یه سری تحقیقاتی انجام داده بودن و امار در آوردن که عمر ِ زندگی ِ مرد هایی که همسر یا معشوقه ی زیباتری دارند خیلی کمتر از مردهاییه که طرف مقابلشون چهره ای معمولی داره.
دلیلشونم این بود که این مردها بخاطر جذابییت و زیبایی زیاد همسر و یا عشقشون مدام دلهره و اضطراب دارن و همین ترس ِ از دست دادن ، باعث کم شدن عمر و سکته های قلبی میشه.😕
اون وقتا که اینو میخوندم هیچ جوره متوجه ی قضیه نمیشدم.
میگفتم که چی مثلا؟ خب بره به جهنم.
چی میشه مگه؟
ولی الان که دلم پیشت گیر کرده درک میکنم داستان چیه.
خودمم نمیدونم چرا ترس از دست دادنت رو دارم در صورتی که تو حتی مال ِ منم نیستی.
ولی این ترس چند وقته مثل خوره افتاده بجونم😐
من ازت میترسم
میترسم وقتی توی جمع باشی و بخندی
میترسم وقتی راه میری و ملت تماشات میکنن
میترسم مردم بهت خیره بشن و توی چشات نگاه کنن
وقتی موقع پلک زدن چشای قشنگت بسته میشه و مژه های بلندت روی هم سوار میشن ، میترسم.
وقتی حرف میزنی و صدای نازت میپیچه توی گوشا ،میترسم.
حتی از دیده شدن موهای خیست هم میترسم.
فرقی نمیکنه موهات بلند باشه یا کوتاهش کرده باشی
مهم نیست ابروهات پهن باشه یا نازک
ممکنه اون چن تار از موهات که از بقیه راهشو جدا کرده و توی باد میرقصه هم ترسناک باشه
من از رنگ موهات میترسم
من از اون لطافت و رهایی موهات میترسم.
من از انحنای زیبای گونه هات میترسم
من از اون رنگ قهوه ای روشن مایل به قرمز چشات ، میترسم
من از رژ ِ سرخ ِ روی لبت
از عطر ِ تنت
از شال ِ نیم بند ِ روی سرت
حتی از طرز اروم نفس کشیدنت
از لبخند ِ دائمیه روی لبت
از نگاه مهربونت
از خوش سلیقگیت توی لباس پوشیدنت میترسم.
فقط یه بار از ترسم بهت گفتم و خواستم آرومم کنی
اخ اگه بدونی وقتی گفتی : خیالت راحت : چقدر آسوده خاطر شدم😍
نگران چشایی که می بیننت نیستم .
نگران همه ی ادمهایی که صدای خنده هاتو میشنون نیستم .
دلواپس این نیستم که کسی سر راهت قرار بگیره و دلت بلرزه.
چون از اصالت و متنانت تو مطمعنم.
اما چون خیلی دوستت دارم باز این ترس ِ لعنتی همراه منه.
دلبرت هرقدر زیباتر، غمت هم بیشتر
پشت عاشق را همین آزارها، تا میکند
پ ن: موقع نوشتن این متن ، عکس ِ چهره ی زیبات روبروم بود😘
#دلنوشته
#عاشقانه
#نامتواری
#گیلان #رشت
@namotevari
۲۲.۸k
۲۲ شهریور ۱۴۰۳