یه روز از جلوی باشگاه یوگا رد میشدم که دیدمت.
یه روز از جلوی باشگاه یوگا رد میشدم که دیدمت.
نمیدونم حواست کجا بود ، نگاهت بمن افتاد ولی بی تفاوت بودی.
با خودم گفتم که حتما باشگاهتو عوض کردی تا نیام ببینمت.
یه روزم موقع رانندگی توی یه ماشین دیدمت.
با دستای چسبیده به فرمان و نگاه رو به جلو.
بازم ندیدی منو.
خوشحال شدم که بالاخره ماشین خریدی.
ولی ناراحت بودم که چرا نگاه خیره ی منو بخودت ندیدی.
یه بارم توی بازار شهر موقع خرید با یه بچه ی کوچولو توی بغل دیدمت.
نزدیک بود بیام جلو و تبریک مسخره آمیزی بهت بگم ولی زود راهتو کج کردی و رفتی.
اونجا حسرت نداشتنت رو بیشتر خوردم.
یه روزم تا مرز سکته پیش رفتم.
دستت توی دست یه مرد بود و توی پیاده رو قدم میزدین.
این دیگه غیر قابل تحمل بود.
حالم وقتی بدتر شد که با نگاه سرد و بی روحت مواجه شدم.
من به دفعات زیاد توی شهر می بینمت.
توی فروشگاه ، توی خیابون ، توی سینما ،توی پارک.
هر جا میرم میبینمت.
میبینم که چجوری زندگی میکنی . چجوری بچه ت رو به مدرسه میبری.
می بینم که منتظری تا دخترت از باشگاه ژیمناستیک بیاد بیرون.
موقع اثاث کشی به آپارتمان جدیدتون هم دیدمت.
حتی دیدم که چجوری با فروشنده ها سر قیمت چونه میزنی.
می بینم تنه ی ِعمدی ِ عابر رو تحمل نمیکنی و اعتراض میکنی.
می بینم که توی صف داروخونه این پا و اون پا میکنی.
من حتی یه روز نزدیک بود باهات تصادف کنم.
ولی هیچ کدوم از این زنهایی که دیدم شبیه تو نبودن.
همه ی این آدمها فقط یه نشونه ی کوچیک از تو بهمراه داشتن که منو یاد تو میندازه.
یکی مدل و رنگ موهاش شبیه توئه .
یکی طرز خندیدن و حرف زدنش ، یکی شکل راه رفتنش ،یکی نوع نگاهش .
حتی یه بار زنی رو دیدم که صداش شبیه تو بود.
همون صدایی که موقع سرما خوردن بم تر و قشنگ تر میشد.
وقتی یکیو دوست داری و دلتنگشی ، چشات همه جا دنبالش میگرده و کافیه یه نفر یه شباهت کوچولو بهش داشته باشه. اونوقته که دلتنگیات چند برابر میشه.
چه وقتایی که نبودی و منتظر اومدنت بودم ، چه الان که اومدی و میدونی دوستت دارم و چه در اینده که بخودم قول دادم تا دیگه حرف عشق و عاشقی نزنم ،
همه ی این وقتا می دیدمت و می بینمت.
حضورت تا وقتی که زنده م ، توی تک تک دقیقه های عمرم احساس میشه.
همه جا هستم و در حال تماشای توام
رد پایی به جا مانده ز پاهای تو ام
نگرانم که مبادا تو شوی خسته ز من
من تماشاگر نا مرئی دنیای تو ام
#دلنوشته
#عاشقانه
#نامتواری
@namotevari
#گیلان
#رشت
نمیدونم حواست کجا بود ، نگاهت بمن افتاد ولی بی تفاوت بودی.
با خودم گفتم که حتما باشگاهتو عوض کردی تا نیام ببینمت.
یه روزم موقع رانندگی توی یه ماشین دیدمت.
با دستای چسبیده به فرمان و نگاه رو به جلو.
بازم ندیدی منو.
خوشحال شدم که بالاخره ماشین خریدی.
ولی ناراحت بودم که چرا نگاه خیره ی منو بخودت ندیدی.
یه بارم توی بازار شهر موقع خرید با یه بچه ی کوچولو توی بغل دیدمت.
نزدیک بود بیام جلو و تبریک مسخره آمیزی بهت بگم ولی زود راهتو کج کردی و رفتی.
اونجا حسرت نداشتنت رو بیشتر خوردم.
یه روزم تا مرز سکته پیش رفتم.
دستت توی دست یه مرد بود و توی پیاده رو قدم میزدین.
این دیگه غیر قابل تحمل بود.
حالم وقتی بدتر شد که با نگاه سرد و بی روحت مواجه شدم.
من به دفعات زیاد توی شهر می بینمت.
توی فروشگاه ، توی خیابون ، توی سینما ،توی پارک.
هر جا میرم میبینمت.
میبینم که چجوری زندگی میکنی . چجوری بچه ت رو به مدرسه میبری.
می بینم که منتظری تا دخترت از باشگاه ژیمناستیک بیاد بیرون.
موقع اثاث کشی به آپارتمان جدیدتون هم دیدمت.
حتی دیدم که چجوری با فروشنده ها سر قیمت چونه میزنی.
می بینم تنه ی ِعمدی ِ عابر رو تحمل نمیکنی و اعتراض میکنی.
می بینم که توی صف داروخونه این پا و اون پا میکنی.
من حتی یه روز نزدیک بود باهات تصادف کنم.
ولی هیچ کدوم از این زنهایی که دیدم شبیه تو نبودن.
همه ی این آدمها فقط یه نشونه ی کوچیک از تو بهمراه داشتن که منو یاد تو میندازه.
یکی مدل و رنگ موهاش شبیه توئه .
یکی طرز خندیدن و حرف زدنش ، یکی شکل راه رفتنش ،یکی نوع نگاهش .
حتی یه بار زنی رو دیدم که صداش شبیه تو بود.
همون صدایی که موقع سرما خوردن بم تر و قشنگ تر میشد.
وقتی یکیو دوست داری و دلتنگشی ، چشات همه جا دنبالش میگرده و کافیه یه نفر یه شباهت کوچولو بهش داشته باشه. اونوقته که دلتنگیات چند برابر میشه.
چه وقتایی که نبودی و منتظر اومدنت بودم ، چه الان که اومدی و میدونی دوستت دارم و چه در اینده که بخودم قول دادم تا دیگه حرف عشق و عاشقی نزنم ،
همه ی این وقتا می دیدمت و می بینمت.
حضورت تا وقتی که زنده م ، توی تک تک دقیقه های عمرم احساس میشه.
همه جا هستم و در حال تماشای توام
رد پایی به جا مانده ز پاهای تو ام
نگرانم که مبادا تو شوی خسته ز من
من تماشاگر نا مرئی دنیای تو ام
#دلنوشته
#عاشقانه
#نامتواری
@namotevari
#گیلان
#رشت
۲۳.۱k
۲۸ شهریور ۱۴۰۳