پارت ۳
پارت ۳
طرف خروجی بار دویید"
کسی جلوی در نبود میتونست فرار کنه
از در رفت بیرون ک تو بغل یکی گم شد.
ا/ت_عاخ
کوک_ا ا ا/ت؟
ا/ت_ت منو از کجا میشناسی
کوک_بیرون چ غلطی میکنی مگ نگفتن خارج شدن از بار ممنوعه هاا؟ (با داد)
ا/ت_برو کنار بابا
ا/ت از زیر دست کوک فرار کرد تا خواست بدوعه دستی دور کمرش حلقه شد.
کوک_فکر کردی میزارم بری هرزه کوچولو
ا/ت با شنیدن این حرف کوک اعصبی شد با پاش زد ب زیرشکم کوک
کوک_عاخخ دختره ی هرزه
از درد ب خدش پیچید.
ا/ت فرار کرد.
رفت سمت خونه تا چمدونشو ببنده دیگ واقعا موندنش جز بدبختی چیزی نبود
چمدونشو جمع کرد و نگاهش ب قاب عکس خانوادگیش افتاد...
ی اشک از گوشه چشمش ریخ...
ا/ت_مامان خدت از اون بالا کمکم کن...
قاب عکسو پرت کرد ت چمدونش و زیپو بست
کفشاشو پوشید و بیرون رف
هنوزم دو قدم نرفته بود ک ی ون جلو پاش وایساد ...
ا/ت:ت ت تو...
#taehyung
طرف خروجی بار دویید"
کسی جلوی در نبود میتونست فرار کنه
از در رفت بیرون ک تو بغل یکی گم شد.
ا/ت_عاخ
کوک_ا ا ا/ت؟
ا/ت_ت منو از کجا میشناسی
کوک_بیرون چ غلطی میکنی مگ نگفتن خارج شدن از بار ممنوعه هاا؟ (با داد)
ا/ت_برو کنار بابا
ا/ت از زیر دست کوک فرار کرد تا خواست بدوعه دستی دور کمرش حلقه شد.
کوک_فکر کردی میزارم بری هرزه کوچولو
ا/ت با شنیدن این حرف کوک اعصبی شد با پاش زد ب زیرشکم کوک
کوک_عاخخ دختره ی هرزه
از درد ب خدش پیچید.
ا/ت فرار کرد.
رفت سمت خونه تا چمدونشو ببنده دیگ واقعا موندنش جز بدبختی چیزی نبود
چمدونشو جمع کرد و نگاهش ب قاب عکس خانوادگیش افتاد...
ی اشک از گوشه چشمش ریخ...
ا/ت_مامان خدت از اون بالا کمکم کن...
قاب عکسو پرت کرد ت چمدونش و زیپو بست
کفشاشو پوشید و بیرون رف
هنوزم دو قدم نرفته بود ک ی ون جلو پاش وایساد ...
ا/ت:ت ت تو...
#taehyung
۳۵.۲k
۰۱ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.