عشق من
عشق من
میخواستم برایت نامه ای بنویسم
نامه ای که بازگوید
اشتیاقم را برایِ دیدارت
هراسم را از تصورِ گم کردنت
إحساسم را فراتر از خواستن
دلتنگی وصف ناپذیری که لحظه ای تٓرکم نمی گوید
و کشش شورنده ای که یکسره تسلیم آنم...
عشق من
میخواستم برایت نامه ای بنویسم
سرشار از راز و نیازهایِ عاشقانه
سرشار از خاطراتم با تو
از تو
از لبانت به سرخی حنا
از گیسوانت به تیرگی گِل
از خرامیدنِ ناز نازانت
از نوازش هایِ شورانگیزت
که رقیبی برای آنها اینجا نمی یابم...
عشق من
می خواستم برایت نامه ای بنویسم
نامه ای که نسیم وزان
آن را به دستانت برساند
نامه ای که درختان اکاژو و درختان قهوه
کفتاران و گاومیشان
نهنگان و ماهیان
تمامی کلماتش را فهم کنند
تا اگر نسیم در سر راهش گم کرد
جانوران و گیاهان
از سر دلسوزی به رنج جانکاهِ ما
سینه به سینه
ترانه به ترانه
نوحه به نوحه
داغ و تازه به تو برسانند
کلمات سوزان
کلمات سوزان آن نامه را
می خواستم برایت نامه ای بنویسم ...
اما عشق من
افسوس،
افسوس،
افسوس
که تورا سوادِ خواندن نیست
و منِ بی نوا را سوادِ نوشتن !
#آنتونیو_جاچینتو
میخواستم برایت نامه ای بنویسم
نامه ای که بازگوید
اشتیاقم را برایِ دیدارت
هراسم را از تصورِ گم کردنت
إحساسم را فراتر از خواستن
دلتنگی وصف ناپذیری که لحظه ای تٓرکم نمی گوید
و کشش شورنده ای که یکسره تسلیم آنم...
عشق من
میخواستم برایت نامه ای بنویسم
سرشار از راز و نیازهایِ عاشقانه
سرشار از خاطراتم با تو
از تو
از لبانت به سرخی حنا
از گیسوانت به تیرگی گِل
از خرامیدنِ ناز نازانت
از نوازش هایِ شورانگیزت
که رقیبی برای آنها اینجا نمی یابم...
عشق من
می خواستم برایت نامه ای بنویسم
نامه ای که نسیم وزان
آن را به دستانت برساند
نامه ای که درختان اکاژو و درختان قهوه
کفتاران و گاومیشان
نهنگان و ماهیان
تمامی کلماتش را فهم کنند
تا اگر نسیم در سر راهش گم کرد
جانوران و گیاهان
از سر دلسوزی به رنج جانکاهِ ما
سینه به سینه
ترانه به ترانه
نوحه به نوحه
داغ و تازه به تو برسانند
کلمات سوزان
کلمات سوزان آن نامه را
می خواستم برایت نامه ای بنویسم ...
اما عشق من
افسوس،
افسوس،
افسوس
که تورا سوادِ خواندن نیست
و منِ بی نوا را سوادِ نوشتن !
#آنتونیو_جاچینتو
۲.۵k
۰۲ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.