باید برای یک بار هم که شده جرات داشته باشید و
باید برای یک بار هم که شده جرات داشته باشید و
به خودتان و روابطتان با آدمها از بیرون و کمی عمیقتر نگاه کنید. باید نگاه کنید که این رابطه برایتان چه چیزی در پی داشته که این چنین شما را آزرده و سپس چند سوال از خودتان بپرسید:
آیا فقط شما بودید که یک تنه برای بقای آن رابطه تلاش میکردید؟
آیا فقط شما بودید که برای دوست و رفیق و عشقتان همیشه و در همه حال وقت میگذاشتید؟
آیا برای اوقات دلتنگی و دلگیری شبانهشان تنها شما مرهم میشدید و پای درد و دلهای آنان مینشستید؟
اگر پاسخ تمام این سوالها مثبت بود، رهایشان کنید.
اینها آدم زندگی شما نیستند؛ بگذارید بروند، بروند همانجایی که به آن تعلق دارند، پیش همان آدمهای شکل خودشان.
اگر آدمها قد و قوارهی محبتهایتان را نمیفهمند، اگر روزی برمیگردند و در جواب تمام خوبیهایتان میگویند "مگر من از تو خواستم" رهایشان کنید. بعضیها در زندگی آن چنان مغرورانه به خودشان عشق میورزند که فکر میکنند تمام کائنات باید در خدمت خواسته و خوشایند آنها باشد، که فکر میکنند تنها خودشانند که حق انتخاب دارند، که فکر میکنند در دنیا هیچ چیز دیگری به جز خوب شدن و آرامش حال خودشان اهمیت ندارد . اینها همان آدمهای خودخواه درون کشتی هستند که اگر روزی یک جای کشتی سوراخ شد، به بهانهی آن که زیر پای خودشان سالم است دست از کمک به دیگران و توجه به آنها میکشند، بی آن که فکر کنند روزی در دریای بیرحمی و خودخواهی خودشان غرق خواهند شد. رهایشان کن دوست من. رها کن آدمها ناآشنا با دلت را. رها کن، نه برای من، برای آرامش حال خودت که مبادا دلت از نامهربانیها سنگ شود و سخت شود و چیزی هم جلودارش نباشد.
برای مهربانی و صبوری دلت هم که شده رهایشان کن.
به خودتان و روابطتان با آدمها از بیرون و کمی عمیقتر نگاه کنید. باید نگاه کنید که این رابطه برایتان چه چیزی در پی داشته که این چنین شما را آزرده و سپس چند سوال از خودتان بپرسید:
آیا فقط شما بودید که یک تنه برای بقای آن رابطه تلاش میکردید؟
آیا فقط شما بودید که برای دوست و رفیق و عشقتان همیشه و در همه حال وقت میگذاشتید؟
آیا برای اوقات دلتنگی و دلگیری شبانهشان تنها شما مرهم میشدید و پای درد و دلهای آنان مینشستید؟
اگر پاسخ تمام این سوالها مثبت بود، رهایشان کنید.
اینها آدم زندگی شما نیستند؛ بگذارید بروند، بروند همانجایی که به آن تعلق دارند، پیش همان آدمهای شکل خودشان.
اگر آدمها قد و قوارهی محبتهایتان را نمیفهمند، اگر روزی برمیگردند و در جواب تمام خوبیهایتان میگویند "مگر من از تو خواستم" رهایشان کنید. بعضیها در زندگی آن چنان مغرورانه به خودشان عشق میورزند که فکر میکنند تمام کائنات باید در خدمت خواسته و خوشایند آنها باشد، که فکر میکنند تنها خودشانند که حق انتخاب دارند، که فکر میکنند در دنیا هیچ چیز دیگری به جز خوب شدن و آرامش حال خودشان اهمیت ندارد . اینها همان آدمهای خودخواه درون کشتی هستند که اگر روزی یک جای کشتی سوراخ شد، به بهانهی آن که زیر پای خودشان سالم است دست از کمک به دیگران و توجه به آنها میکشند، بی آن که فکر کنند روزی در دریای بیرحمی و خودخواهی خودشان غرق خواهند شد. رهایشان کن دوست من. رها کن آدمها ناآشنا با دلت را. رها کن، نه برای من، برای آرامش حال خودت که مبادا دلت از نامهربانیها سنگ شود و سخت شود و چیزی هم جلودارش نباشد.
برای مهربانی و صبوری دلت هم که شده رهایشان کن.
۴.۹k
۲۷ مهر ۱۴۰۰