مروارید آبی

مروارید آبی
Part ¹²¹
ویو کوک
بلخره اون روزی که میترسیدم اومد
از طرفی نگرانی نبودن لانا
از طرفی دیگه جواب ندادن جیمین
از طرفی نمیتونم به تهیونگ زنگ بزنم
پا میشه میره به کل خانواده میگه حالا بیا و درستش کن
داشتم دیوونه میشدم که پیامی به گوشیم اومد
روش که زدم یه پیامی از طرف فرد ناشناس اومد برام
؟ لانا پیش ماست
_ تو کدوم خری هستی که جرعت کردی لانا رو بدزدی؟
؟ اروم باش... تنها به این ادرسی که بهت میفرستم بیا به نفعته تنها بدون اون دوستای خرت بیای واگرنه قول نمیدم دوتا شون سالم باشن...

ویو کوک
همون موقعه سریع با یکی از دوستام که پلیس بود زنگ زدم و جریان و گفتم ادرس هم دادم
نقشه کشیدیم
اول من برم و اونا هم از دور پشت سر من بیان
هر موقعه که صدای شلیک هوایی شنیدن بیان داخل عمارت
به یه تفنگ کُلت راه افتادم و به سمت همون ادرس کوفتی رفتم
حدود دوساعت بعد رسیدم غروب بود و ادرس بیرون شهر
تقریبا یه سوله مانندی بود وقتی با ماشین جلوی درب سوله وایسادم سه نفر همراه تفنگ اومدن سمتم...


خب خب اینم از قولی که بهتون دادم شیش پارت دادم

شرط 75 تا فالور
20 لایک
17کامنت

#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
دیدگاه ها (۹)

هفتمین عشق ،part18_دیدم جیا و اون دختره که فک کنم هانا بود ...

هفتمین عشق Part19یک ماه بعدروای ات+تقریبا همه چی خوب پیش رفت...

مروارید آبیPart ¹²⁰علامت اجوما ♡♡ خانم گوشی تون داره زنگ میخ...

مروارید آبیPart ¹¹⁹ویو کوکبه سمت پارک رفتم که یه دختر روی نی...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑عشق مافیاویو جونگ کوک از خونه اومدم بیرون رفتم به کافه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط