part8
part8
تهیونگ:ات مواظب باش و ات رو هل میده و
بنگ صدای شلیک گلوله
ات به خودش میاد میبینه تهیونگ خونی افتاده زمین خون جلو چشم های ات رو میگیره و در کسری از ثانیه یه گوله تو مخ همه خالی میکنه و میره سراغ تهیونگ
ات:تهیونگ صدامو میشنوی؟تهیونگ؟
تهیونگ:آره
ات:تهیونگ چرا جونمو نجات دادی؟چرا پریدی وسط تیر؟(با بغض)
تهیونگ:چو...ن دوس....تت دارم ببخشید ک..ه قلبت رو شکوندم من لایق مرگم(خدانکنه پسرم)
ات:تهیونگ خفه شو تو بدون من جایی نمیری(با داد و بغض)
تهیونگ:دوستت دارم ملکه ی قلبم(و آروم چشاشو میبنده)(خدانکنه😭)
ات:تهیونگ تو نباید بری(با داد و بغض) و با بی سیمش میگه نیروی کمکی نیاز دارم یه نفر داره میمیره و بعد نیروی کمکی میاد و تهیونگ رو داخل برانکارد میزارن و میبرن بیمارستان
تو راه بیمارستان ات هی گریه میکرد و خودشو سرزنش می کرد
تهیونگ رو بردن داخل اتاق عمل و بعد از یک ساعت یه پرستار از اتاق میاد بیرون و میگه
پرستار:وضعیت اورژانسیه داریم بیمار رو از دست میدیم
ات دست و پاش شروع به لرزیدن میکنه و غش میکنه وقتی بهوش میاد میبینه رو یکی از تخت های بیمارستان خوابیده سرم رو از تو دستش میکنه و میخواد بره که دکتر میاد تو
دکتر:خانم پارک سرمتون؟
ات:مهم نیست حال تهیونگ چطوره؟
دکتر:...............
شرایط برای پارت بعد:
۲۲ تا لایک❤
۳۰ تا کامنت💜
تهیونگ:ات مواظب باش و ات رو هل میده و
بنگ صدای شلیک گلوله
ات به خودش میاد میبینه تهیونگ خونی افتاده زمین خون جلو چشم های ات رو میگیره و در کسری از ثانیه یه گوله تو مخ همه خالی میکنه و میره سراغ تهیونگ
ات:تهیونگ صدامو میشنوی؟تهیونگ؟
تهیونگ:آره
ات:تهیونگ چرا جونمو نجات دادی؟چرا پریدی وسط تیر؟(با بغض)
تهیونگ:چو...ن دوس....تت دارم ببخشید ک..ه قلبت رو شکوندم من لایق مرگم(خدانکنه پسرم)
ات:تهیونگ خفه شو تو بدون من جایی نمیری(با داد و بغض)
تهیونگ:دوستت دارم ملکه ی قلبم(و آروم چشاشو میبنده)(خدانکنه😭)
ات:تهیونگ تو نباید بری(با داد و بغض) و با بی سیمش میگه نیروی کمکی نیاز دارم یه نفر داره میمیره و بعد نیروی کمکی میاد و تهیونگ رو داخل برانکارد میزارن و میبرن بیمارستان
تو راه بیمارستان ات هی گریه میکرد و خودشو سرزنش می کرد
تهیونگ رو بردن داخل اتاق عمل و بعد از یک ساعت یه پرستار از اتاق میاد بیرون و میگه
پرستار:وضعیت اورژانسیه داریم بیمار رو از دست میدیم
ات دست و پاش شروع به لرزیدن میکنه و غش میکنه وقتی بهوش میاد میبینه رو یکی از تخت های بیمارستان خوابیده سرم رو از تو دستش میکنه و میخواد بره که دکتر میاد تو
دکتر:خانم پارک سرمتون؟
ات:مهم نیست حال تهیونگ چطوره؟
دکتر:...............
شرایط برای پارت بعد:
۲۲ تا لایک❤
۳۰ تا کامنت💜
۱۴.۰k
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.