•وقتی دارن برف بازی میکنن...•
•وقتی دارن برف بازی میکنن...•
🧡 #انهایپن 🧡
🐶 #جیک 🐶
🐧 #سونگهون 🐧
جیک🐶: لیلااااا بیا اینطرفیییی
همش با لیلا تو برفا اینطرف و اونطرف میدوید و برفارو خراب میکرد
هیسونگ: یاااااا دو دقیقه اروم بگیر همه برفا اب شدنننننن
با خنده سرجاش وایساد و به اطراف نگاهی انداخت که متوجه تو شد
_ا/تتت
لبخندی زدی و به سمتش قدم برداشتی
+ای خداااا چرا اینقدر کیوتییی
+چشمات مثل مروارید داره میدرخشه اقای شیم
بهش نزدیکتر شدی و دستاتو قاب صورتش کردی و خواستی بوسه ای روی لب هاش بزاری که با صدای بقیه متوقف شدی
هیسونگ: یاااا خجالت بکشیددد
نیکی: نوچ نوچ نشد که..جلو اینهمه ادم اخه؟
جونگوون: *نگاه تاسف بار*
خنده ای کردی و خواستی از جیک فاصله بگیری ولی اون بی توجه به اعضا نزاشت و تو رو بوسیدت
سونو: حیح..ای روزگار مردیم از سینگلی
خلاصه که صدای همه ی اعضا بلند شد و افتادن دنبالتون
سونگهون🐧: یجا تو حیاط پیدا کرده بود که برفا یخ شده بود و اونجا کلی اسکیت بازی میکرد تا اینکه رفتی پیشش
+سونگهونا...منم میخوام بازی کنم
سرش رو تکون داد و اومد نزدیکت تا کفشاش رو باهات عوض کنه که توهم بتونی اسکیت بری
+ممنونم چاگیییی
بعد اینکه کفشای اسکیتش رو پوشیدی از اونجایی که بلد نبودی دستت رو محکم گرفته بود تا تعادلت رو از دست ندی... ولی یهو حواست نبود که کفشت به یجا گیر کرد و افتادی تو بغلش
_ا/تتت حالت خوبه؟
به چشماش نگاه کردی که با نگرانی داشت بهت نگاه میکرد
+اره اره خوبم چیزی نشد..
لبخندی زدی و بدون اینکه متوجه زمان بشی همینجوری به چشماش نگاه میکردی
_ولی چرا اینطوری نگاه میکنی
+چون اونقدری چشمات قشنگه که همش منو جذب خودش میکنهههه
لبخند دندون نمایی بخاطر حرفت زد و بوسه ای رو گونت گذاشت
_چشماش تو که دوبرابر قشنگتره
هایجین❥~
🐶🐧🐶🐧🐶🐧🐶🐧🐶🐧🐶🐧🐶🐧🐶
#سناریو #انهایپن #سناریو_انهایپن #جونگوون #شیم_جه_یون #سونگهون #جی #هیسونگ #سونو #نیکی #کیپاپ
#فیکشن #فیک #Enhypen #fic_enhypen #fic #Enhypen_Fic
🧡 #انهایپن 🧡
🐶 #جیک 🐶
🐧 #سونگهون 🐧
جیک🐶: لیلااااا بیا اینطرفیییی
همش با لیلا تو برفا اینطرف و اونطرف میدوید و برفارو خراب میکرد
هیسونگ: یاااااا دو دقیقه اروم بگیر همه برفا اب شدنننننن
با خنده سرجاش وایساد و به اطراف نگاهی انداخت که متوجه تو شد
_ا/تتت
لبخندی زدی و به سمتش قدم برداشتی
+ای خداااا چرا اینقدر کیوتییی
+چشمات مثل مروارید داره میدرخشه اقای شیم
بهش نزدیکتر شدی و دستاتو قاب صورتش کردی و خواستی بوسه ای روی لب هاش بزاری که با صدای بقیه متوقف شدی
هیسونگ: یاااا خجالت بکشیددد
نیکی: نوچ نوچ نشد که..جلو اینهمه ادم اخه؟
جونگوون: *نگاه تاسف بار*
خنده ای کردی و خواستی از جیک فاصله بگیری ولی اون بی توجه به اعضا نزاشت و تو رو بوسیدت
سونو: حیح..ای روزگار مردیم از سینگلی
خلاصه که صدای همه ی اعضا بلند شد و افتادن دنبالتون
سونگهون🐧: یجا تو حیاط پیدا کرده بود که برفا یخ شده بود و اونجا کلی اسکیت بازی میکرد تا اینکه رفتی پیشش
+سونگهونا...منم میخوام بازی کنم
سرش رو تکون داد و اومد نزدیکت تا کفشاش رو باهات عوض کنه که توهم بتونی اسکیت بری
+ممنونم چاگیییی
بعد اینکه کفشای اسکیتش رو پوشیدی از اونجایی که بلد نبودی دستت رو محکم گرفته بود تا تعادلت رو از دست ندی... ولی یهو حواست نبود که کفشت به یجا گیر کرد و افتادی تو بغلش
_ا/تتت حالت خوبه؟
به چشماش نگاه کردی که با نگرانی داشت بهت نگاه میکرد
+اره اره خوبم چیزی نشد..
لبخندی زدی و بدون اینکه متوجه زمان بشی همینجوری به چشماش نگاه میکردی
_ولی چرا اینطوری نگاه میکنی
+چون اونقدری چشمات قشنگه که همش منو جذب خودش میکنهههه
لبخند دندون نمایی بخاطر حرفت زد و بوسه ای رو گونت گذاشت
_چشماش تو که دوبرابر قشنگتره
هایجین❥~
🐶🐧🐶🐧🐶🐧🐶🐧🐶🐧🐶🐧🐶🐧🐶
#سناریو #انهایپن #سناریو_انهایپن #جونگوون #شیم_جه_یون #سونگهون #جی #هیسونگ #سونو #نیکی #کیپاپ
#فیکشن #فیک #Enhypen #fic_enhypen #fic #Enhypen_Fic
۱۲.۴k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.