مثل کوهیم و از این فاصله هامان چه غم است

مثل کوهیم و از این فاصله هامان چه غم است
لذت عشق من و تو نرسیدن به هم است

ما دو مغرور، دو خودخواه، دو بد تقدیریم
عاشقی کردن ما شرح عدم در عدم است
مثل یک تابلوی نیمه ی نفرین شده ای
دست هر کس که به سوی تو بیاید قلم است

عشق را پس زدی ای دوست ولی پیش خدا
هر که از عشق مبّرا بشود ، متهم است

می روی ، دور نرو ، قبل پشیمان شدنت
فکر برگشتن خود باش و زمانی که کم است

قبل رفتن بنشین خاطره ای زنده کنیم
بنشین چای بریزم ، بنشین تازه دم است
دیدگاه ها (۱)

ﻓﺮﻫﻨﮓ یعنی:ﺑﭙﺬﯾﺮﯾﻢ ﮐﻪ وجود ﻫﺮ ﮐﺲﺩﻭ ﺑﺨﺶ دﺍﺭﺩ...ﺑﺨﺶ اول: ﭼﯿﺰﻫﺎ...

در این سرای بی کسی ،کسی به در نمی زندبه دشت پر ملال ما پرنده...

ﺗﻨﻬﺎﯾﮯ ﺗﺎواטּ ﻫﻤـﮦ " ﻧـﮦ " ﻫﺂﯾﮯ اﺳﺖﮐـﮦ ﻧﮕﻔﺘﻤـ ﺗﺎ בل ﮐﺴﮯ ﻧﺸﮑﻨـ...

در ثانیه‌های بودنت می‌مانم. در فصل شکست خوردنت می‌مانم یک سا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط