بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت دوم :
پس اسلام همان است که خود شما نیز وجودش را سبب انسان شدن انسان، میبینید و به همین دلیل منافعتان را که فقط و فقط از سوار شدن بر گُرده مردم تأمین میشود را به خطر انداخته است و به همین دلیل، برای خود هیچ تعریفی و هیچ مسئولیتی جز مخالفت با اسلام نمیدانید و نمیشناسید.
د)- نویسنده، نه اسلام را میشناسد و نه مسلمان را، بعد اقدام به تعریف از اسلام و مسلمانی میکند.خب به این میگویند: جهالت محض.
ﮪ) - نویسنده، به خود جرأت میدهد، نسبت به چیزی که نمیشناسد، تعاریف من درآوردی ارائه دهد و سپس به تعاریف خود بتازد. خب به این هم میگویند: تکبرِ ناشی از همان جهالت.
آیا انتظار دارد که مخاطبین، آن گونه که او احمق فرض کرده، بیایند و بگویند: نه عزیز دلم، نه تاج سرم، باور کن که درست نشناختهای، پس بیا بنشین تا من ضمن پذیرایی گرم و صمیمانه، طی یک دوره دست کم پنج ساله، به تو اسلام شناسی بیاموزم؟!
خیر، بلکه ما میگوییم: تو را با اسلام چه کار؟ قبول نداری، نداشته باش، اما برو ببین چه عوامل و انگیزه هایی سبب عنادت شده است؟ برو آنها را بشناس.
میگوییم: آی شما که مسلمان نیستی، دست کم آدم هستی یا نه؟ حال اگر گمان میکنی که انسانی، بیا تا ما با روش خودت، و البته با تعاریفی درست و منطقی، از انسان و انسانیت تعریف دهیم، تا بدانی و بفهمی که انسان نیستی، چه رسد به مسلمان. آخر انسان و انسانیت نیز تعریف دارد، این طور نیست که اگر دست و پا و اعضایت شبیه انسان بود، حتماً انسان باشی. آفریدگارت که بر او نیز میتازی، در تعریف نوع تو میفرماید: در نهایت از مرحله نباتی عبور کرد و به مرحله حیوانی رسید، اما در همانجا ماند: لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ – دلهايى دارند كه با آن حقايق را دريافت نمىكنند، و چشمانى دارند كه با آنها نمىبينند، و گوشهايى دارند كه با آنها نمىشنوند. آنان همانند چهار پايان بلكه گمراهترند. آرى، آنها همان غافلماندگانند.(سوره اعراف بخشی از آیه 179)(ادامه دارد...)
پاسخ قسمت دوم :
پس اسلام همان است که خود شما نیز وجودش را سبب انسان شدن انسان، میبینید و به همین دلیل منافعتان را که فقط و فقط از سوار شدن بر گُرده مردم تأمین میشود را به خطر انداخته است و به همین دلیل، برای خود هیچ تعریفی و هیچ مسئولیتی جز مخالفت با اسلام نمیدانید و نمیشناسید.
د)- نویسنده، نه اسلام را میشناسد و نه مسلمان را، بعد اقدام به تعریف از اسلام و مسلمانی میکند.خب به این میگویند: جهالت محض.
ﮪ) - نویسنده، به خود جرأت میدهد، نسبت به چیزی که نمیشناسد، تعاریف من درآوردی ارائه دهد و سپس به تعاریف خود بتازد. خب به این هم میگویند: تکبرِ ناشی از همان جهالت.
آیا انتظار دارد که مخاطبین، آن گونه که او احمق فرض کرده، بیایند و بگویند: نه عزیز دلم، نه تاج سرم، باور کن که درست نشناختهای، پس بیا بنشین تا من ضمن پذیرایی گرم و صمیمانه، طی یک دوره دست کم پنج ساله، به تو اسلام شناسی بیاموزم؟!
خیر، بلکه ما میگوییم: تو را با اسلام چه کار؟ قبول نداری، نداشته باش، اما برو ببین چه عوامل و انگیزه هایی سبب عنادت شده است؟ برو آنها را بشناس.
میگوییم: آی شما که مسلمان نیستی، دست کم آدم هستی یا نه؟ حال اگر گمان میکنی که انسانی، بیا تا ما با روش خودت، و البته با تعاریفی درست و منطقی، از انسان و انسانیت تعریف دهیم، تا بدانی و بفهمی که انسان نیستی، چه رسد به مسلمان. آخر انسان و انسانیت نیز تعریف دارد، این طور نیست که اگر دست و پا و اعضایت شبیه انسان بود، حتماً انسان باشی. آفریدگارت که بر او نیز میتازی، در تعریف نوع تو میفرماید: در نهایت از مرحله نباتی عبور کرد و به مرحله حیوانی رسید، اما در همانجا ماند: لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ – دلهايى دارند كه با آن حقايق را دريافت نمىكنند، و چشمانى دارند كه با آنها نمىبينند، و گوشهايى دارند كه با آنها نمىشنوند. آنان همانند چهار پايان بلكه گمراهترند. آرى، آنها همان غافلماندگانند.(سوره اعراف بخشی از آیه 179)(ادامه دارد...)
۳۱۵
۳۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.