سرنوشت سوخته ۴۳
ات: خب اینم ماجرا حالا میشه بریم اونجا
ته: باشه
ات: واقعا
ته: اره خب به هرحال من به تو قول دادم
عمارت جیا
ات: عمارت نسبتا بزرگی بود ولی زیبا ولی به عمارت خود جونگکوک نمیشد
در خونه رو زدیم که یکی گفت: کیه
تیهونگ سریع جواب داد: کیم تیهونگم
خانم: اوووو بله بفرمایید داخل
در عمارت برامون باز شد
همین طور که داخل شدم وسایل بهم ریخته رو دیدم ظرف های شکسته شده نقش زمین شدم و همین طور که راه حرکت کردم یک تیکه شیشه پام رو زخم کرد که سوزش نسبتا زیادی داشت ولی قابل تحمل بود به روی خودم نیاوردم
که یهو یه زن امد روبه رو
زن: سلام خوش امدید
تیهونگ و ات: سلام
ات: اینجا چیزی شده چرا بهم ریخس
زن: اووو ببخشید خانم جئون امروز حالش خوب نبود که همه چیز رو بهم ریخت باز ببخشید....... ولی..... ولی شما؟
ات: من کیم ات هستم اومدم خانم جئون روببینم
زن: نههه اصلا نمیشه ایشو برخورد درستی ندارن ممکنه بهتون اسیب بزنند
ات: نگران نباشید من مراقب هستم
زن: بله اتاق خانم بالا هست
ات خواست حرکت کنه و به سمت پله ها برهکه تیهونگ گفت: منم میام
ات: خیل خب بیا
همین طور از پله ها حرکت کردن و یک اوای خیلی دل چسب اومد صدای ویالونی که بسیار حرفه ایی زده میشد و با هر قدم ات و تهینوگ صدا واضح تر میشه
متوجه شدن که صدا ویالون از اتاق جیا هستش رسیدن در اتاق جیا
ات: بهتره از اینجا رو خودم برم
ته: باشه ولی مواظب خودت باش
ات سرش رو به منظور تایید حرف و راحت کردن خیال تیهونگ بابت امانت جونگکوک راحت کرد
ات در رو باز کرد ولی خواست که درب رو ببنده کمی از گوشه در باز موند و همین باعث میشد تیهونگ از اتفاقات داخل اتاق مطلع باشه
ته: باشه
ات: واقعا
ته: اره خب به هرحال من به تو قول دادم
عمارت جیا
ات: عمارت نسبتا بزرگی بود ولی زیبا ولی به عمارت خود جونگکوک نمیشد
در خونه رو زدیم که یکی گفت: کیه
تیهونگ سریع جواب داد: کیم تیهونگم
خانم: اوووو بله بفرمایید داخل
در عمارت برامون باز شد
همین طور که داخل شدم وسایل بهم ریخته رو دیدم ظرف های شکسته شده نقش زمین شدم و همین طور که راه حرکت کردم یک تیکه شیشه پام رو زخم کرد که سوزش نسبتا زیادی داشت ولی قابل تحمل بود به روی خودم نیاوردم
که یهو یه زن امد روبه رو
زن: سلام خوش امدید
تیهونگ و ات: سلام
ات: اینجا چیزی شده چرا بهم ریخس
زن: اووو ببخشید خانم جئون امروز حالش خوب نبود که همه چیز رو بهم ریخت باز ببخشید....... ولی..... ولی شما؟
ات: من کیم ات هستم اومدم خانم جئون روببینم
زن: نههه اصلا نمیشه ایشو برخورد درستی ندارن ممکنه بهتون اسیب بزنند
ات: نگران نباشید من مراقب هستم
زن: بله اتاق خانم بالا هست
ات خواست حرکت کنه و به سمت پله ها برهکه تیهونگ گفت: منم میام
ات: خیل خب بیا
همین طور از پله ها حرکت کردن و یک اوای خیلی دل چسب اومد صدای ویالونی که بسیار حرفه ایی زده میشد و با هر قدم ات و تهینوگ صدا واضح تر میشه
متوجه شدن که صدا ویالون از اتاق جیا هستش رسیدن در اتاق جیا
ات: بهتره از اینجا رو خودم برم
ته: باشه ولی مواظب خودت باش
ات سرش رو به منظور تایید حرف و راحت کردن خیال تیهونگ بابت امانت جونگکوک راحت کرد
ات در رو باز کرد ولی خواست که درب رو ببنده کمی از گوشه در باز موند و همین باعث میشد تیهونگ از اتفاقات داخل اتاق مطلع باشه
- ۳.۳k
- ۲۱ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط