پارت چهارم
پارت چهارم
ا.ت :من ه-رز۹ه۷ نیستم(آروم و بغض)
درسته کسی صداش رو نشنیده ولی خدا که شنید....
یکم درمورد پروژه فرداشون تحقیق کرد
قرار شد نصفش رو ا.ت درست کنه
نصف دیگش رو نینا
ا.ت اون نصف از پروژه رو قایم کرد تا یه وقت اونا خرابش نکنن
فردا صبح بیدار شد و آماده شد
باز هم از پدرش کتک خورد اما خوب باید پروژه رو کامل
میکردن بخاطر همین نزاشت خرابش کنن
اما وقتی ا.ت به در عمارت رسید
به نینا زنگ زد اما چیزی که نینا بهش گفت
باعث ترسش شد....
ا.ت :من ه-رز۹ه۷ نیستم(آروم و بغض)
درسته کسی صداش رو نشنیده ولی خدا که شنید....
یکم درمورد پروژه فرداشون تحقیق کرد
قرار شد نصفش رو ا.ت درست کنه
نصف دیگش رو نینا
ا.ت اون نصف از پروژه رو قایم کرد تا یه وقت اونا خرابش نکنن
فردا صبح بیدار شد و آماده شد
باز هم از پدرش کتک خورد اما خوب باید پروژه رو کامل
میکردن بخاطر همین نزاشت خرابش کنن
اما وقتی ا.ت به در عمارت رسید
به نینا زنگ زد اما چیزی که نینا بهش گفت
باعث ترسش شد....
- ۱.۸k
- ۳۱ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط