p

"𝗠𝘆 𝗵𝗲𝗮𝗿𝘁, 𝗼𝘂𝗿 𝗲𝘆𝗲𝘀"
'p²⁰'

گوشی جونگ‌کوک زنگ خورد.

"منتظرم موندی؟":Alice

"فعلا آره":kook

چند ضربه به در زده شد.

"میتونم بیام تو؟":Alice

جونگ‌کوک خندید.

"بیا تو":kook

در باز و آلیس وارد اتاق شد. تماس رو قطع کرد و خندید.

"فکر نمیکنی خیلی دیر اومدی؟ ساعت...":kook

"بهتر از اینه که کلا نیام! ولی از هشت اینجام":Alice

"جدی؟ چرا نگفتی اومدی؟":kook

آلیس چشم‌هاش رو داخل حدقه چرخوند.

"مهم نیست. اومدم طرح‌هارو تحویلت بدم":kook

"همین امروز کشیدیشون؟":kook

"خب... نه اینجور که تو میگی. خونه که بودم کشیدمشون. اینجا کاملشون کردم":Alice

"بده ببینمشون":kook

طرح هارو روی میز گذاشت. جونگ‌کوک داخل دستش گرفتشون و آلیس هم پشت سرش مشغول نگاه کردن به کار خودش شد.

"هوم. قشنگن":kook

"قشنگ؟ اینا بی‌نقصن!":Alice

خندید و به کارش ادامه داد.

"میگم... قرار امروز رو که یادت نرفته؟":Alice

"طبیعتا نه":kook

"سر جاشه دیگه؟":Alice

طرح هارو روی میز گذاشت و به آلیس نگاه کرد.

"میخوای سرجاش باشه؟":kook

"نظرم عوض نشده":Alice

برگه‌هارو تحویل آلیس داد و گفت:

"برو خونه. ساعت شیش میبینمت":kook

آلیس لبخند زد و از اونجا خارج شد.

"خداحافظ آقای جئون":Alice
دیدگاه ها (۳)

@w_i_l_i_a_m I know you want me baby!

"𝗠𝘆 𝗵𝗲𝗮𝗿𝘁, 𝗼𝘂𝗿 𝗲𝘆𝗲𝘀"'p²¹'در ماشین رو باز کرد و وارد شد."سلام...

"𝗠𝘆 𝗵𝗲𝗮𝗿𝘁, 𝗼𝘂𝗿 𝗲𝘆𝗲𝘀"'p¹⁹'"خب... میشنوم":Alice"دلیلی واسه کار...

"𝗠𝘆 𝗵𝗲𝗮𝗿𝘁, 𝗼𝘂𝗿 𝗲𝘆𝗲𝘀"'p¹⁸'"سلام":Alice"سلام":kook"خواستم بگم ...

Part ¹²⁷ا.ت ویو:با صدای جونگ کوک از فکر بیرون اومدم..ا.ت:چیز...

black flower(p,314)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط