هربار که بازی میکردیم

هربار که بازی میکردیم
قلب من بهترین جا بود که خودت را
پنهان کنی ،
مباداکه پیدایت کنم...
آخرین بار
درش راقفل کردم
تا راه فرارت را ببندم .
و اینک
سالهاست درکنج دلم غنوده یی..
نه تو ذوق فرار داری
نه من شوق پیداکردنت را..
بازی دیگر تمام شد
دیدگاه ها (۱)

دوستش می‌دارمچرا که می‌شناسمشبه دوستی‌ و یگانگی‌...هنگامی‌ ک...

پروردگـــــ ـارا...تورابه تمام عالـــ ــم سوگندآنگاه که عاشق...

دلتنگیصدا ندارددرد ندارددلتنگی بغض داردبغضی که گلوگیر استو ب...

جا مانده ای یا جا مانده ام ؟ دیگر چه فرقی می کند کجا ،راستی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط