دوستش میدارم

دوستش می‌دارم
چرا که می‌شناسمش
به دوستی‌ و یگانگی‌...
هنگامی‌ که دستان مهربانش را
به دست می‌گیرم
تنهایی‌ غم‌انگیزش را در می‌یابم...
اندوهش
غروبی‌ دلگیر است، در غُربت و تنهایی‌
همچنان که شادی‌اش
طلوعِ همه‌ی‌ آفتاب‌هاست...
دیدگاه ها (۳)

پروردگـــــ ـارا...تورابه تمام عالـــ ــم سوگندآنگاه که عاشق...

درباره ی عشقِ توهمین قدر بگویم روحی ست که از کالبُدمپاشدنی ن...

هربار که بازی میکردیمقلب من بهترین جا بود که خودت راپنهان کن...

دلتنگیصدا ندارددرد ندارددلتنگی بغض داردبغضی که گلوگیر استو ب...

کف دستم رو نگاه کرد و گفت گمشده داری. این خط که شبیه هشت هست...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۶

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط