My lovely mafia🍷🧸🐾 p¹⁸
همونطور که داشتم اطراف قصر رو میدیدم، خانم هان ایستاد و روبه من گفت
خانم هان « خب عزیزم...اینجا خوابگاه ندیمه ها هستش...فکر کنم اونقدر غرق دیدن عمارت شدی که ندیدی چجوری رسیدیم اینجا...خب ببین طبقه پایین زیر زمین هستش که ادامش زندان هستش! اونجا محل شکنجه و بیشتر کارای مخفی ارباب هستش...طبقه بالاش یعنی جایی که هستیم بین طبقات اصلی و زیر زمین هستش..میدونی ارباب مین از مهربون ترین ارباب هاست...وقتی یکی از ندیمه ها برای مشکلات مختلفی مثل ازدواج...بدنیا آوردن بچش...سر زدن به خانوادش میخواد بره، اجازه میده...خیلی خب...اینم از اتاق شما...
هایون « در اتاقی رو باز کرد...اتاق نسبتا ساده ای بود...کوچیک ولی با دیزایین خوبی بود...به اتاق و تخت خودم نمیرسید ولی...اوم اوکی بود...ممنونم خانم هان...فقط یه سوال...برنامه کاری چطوری هستش؟
خانم هان « برنامه کلی رو فردا برات میارم ولی اینو در کل بدون...هر روز صبح همگی ساعت ۷ بلند میشیم و خیلی سریع میز صبحونه رو آماده میکنیم...اگه ارباب جلسه ای داشته باشه بهمون میگه و اگه جلسه دقیقه نود باشه سریع میره...معمولا ناهار نمیخوره ولی گاهی که میخوره میبریم به اتاقش...روز رو باید صرف تمیز کردن عمارت کنیم...شب ها هم ساعت ۱۲ به اتاقامون بریم...خب در کل اینا بود...سوالی داشتی ازم بپرس...
هایون:« مچکرم خانم هان...
هایون « حیح هنوز هیچی نشده خوابم میومد...ظهر بود و من گشنم نبود پس تصمیم گرفتم بخوابم یکم...یعنی چی میشه؟میتونم از دست مین فرار کنم؟میتونم رابطمو با هوسوک بهتر کنم؟میتونم تو کارای باند کمکی کنم؟
با پرسیدن این سوال ها چشمام گرم شد و خوابم برد...
خانم هان « خب عزیزم...اینجا خوابگاه ندیمه ها هستش...فکر کنم اونقدر غرق دیدن عمارت شدی که ندیدی چجوری رسیدیم اینجا...خب ببین طبقه پایین زیر زمین هستش که ادامش زندان هستش! اونجا محل شکنجه و بیشتر کارای مخفی ارباب هستش...طبقه بالاش یعنی جایی که هستیم بین طبقات اصلی و زیر زمین هستش..میدونی ارباب مین از مهربون ترین ارباب هاست...وقتی یکی از ندیمه ها برای مشکلات مختلفی مثل ازدواج...بدنیا آوردن بچش...سر زدن به خانوادش میخواد بره، اجازه میده...خیلی خب...اینم از اتاق شما...
هایون « در اتاقی رو باز کرد...اتاق نسبتا ساده ای بود...کوچیک ولی با دیزایین خوبی بود...به اتاق و تخت خودم نمیرسید ولی...اوم اوکی بود...ممنونم خانم هان...فقط یه سوال...برنامه کاری چطوری هستش؟
خانم هان « برنامه کلی رو فردا برات میارم ولی اینو در کل بدون...هر روز صبح همگی ساعت ۷ بلند میشیم و خیلی سریع میز صبحونه رو آماده میکنیم...اگه ارباب جلسه ای داشته باشه بهمون میگه و اگه جلسه دقیقه نود باشه سریع میره...معمولا ناهار نمیخوره ولی گاهی که میخوره میبریم به اتاقش...روز رو باید صرف تمیز کردن عمارت کنیم...شب ها هم ساعت ۱۲ به اتاقامون بریم...خب در کل اینا بود...سوالی داشتی ازم بپرس...
هایون:« مچکرم خانم هان...
هایون « حیح هنوز هیچی نشده خوابم میومد...ظهر بود و من گشنم نبود پس تصمیم گرفتم بخوابم یکم...یعنی چی میشه؟میتونم از دست مین فرار کنم؟میتونم رابطمو با هوسوک بهتر کنم؟میتونم تو کارای باند کمکی کنم؟
با پرسیدن این سوال ها چشمام گرم شد و خوابم برد...
۴۹.۱k
۲۵ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.