دلم که تنگ میشود، هیچ کاری از پسم بر نمی آید.
دلم که تنگ میشود، هیچ کاری از پسم بر نمی آید.
نمیتوانم مثل مردها در خیابان شهر غم هایم را قدم بزنم
نمیتوانم سیگار خاطراتم را دود کنم
نمی توانم دلتنگی های شبانه را بیرون از خانه سپری کنم.
من دخترم
میفهمی؟
تنها کاری که وقت دلتنگیم میکنم این است که غم هایم را رنگ میکنم و هی میبافم تارهای دردم را...
و تو ای مرد
باید بفهمی که هر چه رنگ لبم سرخ تر و جیغ تر باشد،دلتنگیم عمیق تر و دردم سنگین تر است.
#حدیث_سیدابراهیمی
نمیتوانم مثل مردها در خیابان شهر غم هایم را قدم بزنم
نمیتوانم سیگار خاطراتم را دود کنم
نمی توانم دلتنگی های شبانه را بیرون از خانه سپری کنم.
من دخترم
میفهمی؟
تنها کاری که وقت دلتنگیم میکنم این است که غم هایم را رنگ میکنم و هی میبافم تارهای دردم را...
و تو ای مرد
باید بفهمی که هر چه رنگ لبم سرخ تر و جیغ تر باشد،دلتنگیم عمیق تر و دردم سنگین تر است.
#حدیث_سیدابراهیمی
۶۵۱
۲۴ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.