سلام "من!" من تمام سعی خودمو کردم پیداشون کنم، لای تک تک

سلام "من!" من تمام سعی خودمو کردم پیداشون کنم، لای تک تک ورقای کتاباتو گشتم تا خند‌ه‌هاتو پیدا کنم، وارد چاه اشکات شدم تا شاید یه قطره اشک شوق پیدا کنم، من همه‌ی اتاقو بهم ریختم تا حوصلت و پیدا کنم، من تمام عکساتو با دقت نگاه کردم تا برق چشماتو یه جایی پیدا کنم و بفهمم چی خوشحالت میکنه تا همونو برات انجام بدم، من تموم جیب مخفی لباساتو گشتم تا شاید امیدهاتو پیدا کنم، اما چیزی ندیدم، من توی جعبه‌ی آبنباتاتو گشتم اما چرا توشون قهوه ریختی؟ من! تلخی رو دوست ندارم، "من" عوض شدی؟ چرا من دیگه نمیتونم اثری ازت پیدا کنم، "من" تو گم شدی..؟ "من!" برام نشونه بفرست.. من میخوام پیدات کنم، میخوام برگردونمت، میخوام بازم بخندی، میخوام.. میخوام بازم غر غرو بشی، میخوام بازم سرتو زیر بارون بالا بگیری تا چشمات به اجبار بسته‌شن، میخوام احساساتت برگرده، میخوام بازم با دیدنه رنگها ذوق زده بشی، میخوام بازم ریلکس کنی، میخوام بازم شیطونی کنی، میخوام بازم بغل بگیرمت "من" تو کجایی؟ من.. من گمت کردم