رویایی همانند کابوس پارت 66
ابقند ها حاضر😅
#matin🏷🌱
بیبی=چیشده پسرم
متین=نیکا.....نیکا اومده اینجا
بی.بی=پسرممگپیش تو نبود؟
اهواخان=متین چیشده؟
متین=نیکاگمشده
اهوراخان=چیزی نیس پیدا میشه
متین=یعنی چی چیزی نیست پيدا میشه؟؟؟
اهوراخان=چر باید برا تو مهم باشه
متین=دایی نمیخوام بهت بی احترامی کنم اما نیکا پیدا نشههم اینخودنه هم خودتو با اتیش یکسانمیکنم میدونی که واسم اسونه
همینطوری داشت بهمنگاه میکرد
ک گقت=باشه پیداش میکنیم
خوبه ایگفتم
رفتم بیرون سوار ماشین شدمهمچا رو داشتم میگشتم الان نیکا واسه من مهم ترین چیز بود
باید پیداش کنم لعنت بهم تقصیر من بود
هوا داشت رو به تاریکیمیرفت هنوز از نیکا خبری نیود همچا رو گشته بودم ازش خبری نبود
یهو گوشیم زنگ خورد رکسانا بود
+الو بله؟
رکسانا=داداش وایت وپیدا کردیم ولی...
+ولی چی؟
رکسانا =نیکا نیست وایتم اینکار وحشی شده
+الان میام
.....
رسیدم خونه رفتم دیدم با زور دارن وایتو نگه میدارن
رفتم نزدیک دستمو گذاشتم رو صورت وایت گفتم=هیسسس اروم یاشه اروم دختر خوب اروم باش هیسسسسس
وایت اینگار یکم اروم تر شده بود
همینطوری قلاده رو تو دستم گرفتم اروم سوار شدمتو گوش رایتگقتم=نیکا رو کجا بردی؟ منم ببر
یهو رایت حرکتکرد
رویا=متین مواظب باش
حصلشو اصن نداشتم
با رایت رفتیم دنبال نیکا داشت منو میبرد جایی که نیکا رو برده
#nika ⛲🦅
یه کلبه پیدا کرده بودم رفتم توش زخم پام بدجور درد میکرد یعنی من تا اخر عمر اینجا میمونم یعنی یع نفر نیست بیاد کمکم کنه
گشنم بود از صبح چیزی نخورده بودم
فقط یه معجزه میخواستم یه معجزه
با این وضع پام چطوری برگردم
یهو در خورد اول باز نکردم اما با جمله بعدی هجوم بردم سمت در
#matin
وایت منو برد تو یه جنگل وسط راه وایستاد پیاده شدم وایت بستم به درخت
داد زدم=نیکااااااا
اما کسی جواب نداد
دنبال نیکا بودم
ک رسیدم به یه کلبه رفتم نزدیکدر و زدم
اول کسی باز نکرد
گفتم=منم متین
یهو در باز شد
نیکا رو دیدمسفید شده بود سریع بغلم کرد گفت=متین خودتی
محکم تر بغلم کرد
متین=هیسسس من اومدم نترس چیزی نیست..
#matin🏷🌱
بیبی=چیشده پسرم
متین=نیکا.....نیکا اومده اینجا
بی.بی=پسرممگپیش تو نبود؟
اهواخان=متین چیشده؟
متین=نیکاگمشده
اهوراخان=چیزی نیس پیدا میشه
متین=یعنی چی چیزی نیست پيدا میشه؟؟؟
اهوراخان=چر باید برا تو مهم باشه
متین=دایی نمیخوام بهت بی احترامی کنم اما نیکا پیدا نشههم اینخودنه هم خودتو با اتیش یکسانمیکنم میدونی که واسم اسونه
همینطوری داشت بهمنگاه میکرد
ک گقت=باشه پیداش میکنیم
خوبه ایگفتم
رفتم بیرون سوار ماشین شدمهمچا رو داشتم میگشتم الان نیکا واسه من مهم ترین چیز بود
باید پیداش کنم لعنت بهم تقصیر من بود
هوا داشت رو به تاریکیمیرفت هنوز از نیکا خبری نیود همچا رو گشته بودم ازش خبری نبود
یهو گوشیم زنگ خورد رکسانا بود
+الو بله؟
رکسانا=داداش وایت وپیدا کردیم ولی...
+ولی چی؟
رکسانا =نیکا نیست وایتم اینکار وحشی شده
+الان میام
.....
رسیدم خونه رفتم دیدم با زور دارن وایتو نگه میدارن
رفتم نزدیک دستمو گذاشتم رو صورت وایت گفتم=هیسسس اروم یاشه اروم دختر خوب اروم باش هیسسسسس
وایت اینگار یکم اروم تر شده بود
همینطوری قلاده رو تو دستم گرفتم اروم سوار شدمتو گوش رایتگقتم=نیکا رو کجا بردی؟ منم ببر
یهو رایت حرکتکرد
رویا=متین مواظب باش
حصلشو اصن نداشتم
با رایت رفتیم دنبال نیکا داشت منو میبرد جایی که نیکا رو برده
#nika ⛲🦅
یه کلبه پیدا کرده بودم رفتم توش زخم پام بدجور درد میکرد یعنی من تا اخر عمر اینجا میمونم یعنی یع نفر نیست بیاد کمکم کنه
گشنم بود از صبح چیزی نخورده بودم
فقط یه معجزه میخواستم یه معجزه
با این وضع پام چطوری برگردم
یهو در خورد اول باز نکردم اما با جمله بعدی هجوم بردم سمت در
#matin
وایت منو برد تو یه جنگل وسط راه وایستاد پیاده شدم وایت بستم به درخت
داد زدم=نیکااااااا
اما کسی جواب نداد
دنبال نیکا بودم
ک رسیدم به یه کلبه رفتم نزدیکدر و زدم
اول کسی باز نکرد
گفتم=منم متین
یهو در باز شد
نیکا رو دیدمسفید شده بود سریع بغلم کرد گفت=متین خودتی
محکم تر بغلم کرد
متین=هیسسس من اومدم نترس چیزی نیست..
۱۳.۵k
۰۶ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.