شبیه آتشی در باد خاکستر نمی گیرم...
شبیه آتشی در باد خاکستر نمی گیرم...
اگر خاموش گردم؛ شعله را از سر نمی گیرم..
به من از خم شدن چیزی مگو چون آنچنان سختم...
که شکل از ضربه های پتک آهنگر نمی گیرم...
گرفتی هر چه را دادی، خیالی نیست اما من...
دلی را که سپردم دست تو،دیگر نمی گیرم...
من آن مرغم که بگشایی قفس را باز می ماند...
به هر جا خو کنم دیگر، از آنجا پر نمی گیرم...
به من گفتی که هر چیزی بهای در خوری دارد...
بهای عشق من مرگ است از آن کمتر نمی گیرم...!
اگر خاموش گردم؛ شعله را از سر نمی گیرم..
به من از خم شدن چیزی مگو چون آنچنان سختم...
که شکل از ضربه های پتک آهنگر نمی گیرم...
گرفتی هر چه را دادی، خیالی نیست اما من...
دلی را که سپردم دست تو،دیگر نمی گیرم...
من آن مرغم که بگشایی قفس را باز می ماند...
به هر جا خو کنم دیگر، از آنجا پر نمی گیرم...
به من گفتی که هر چیزی بهای در خوری دارد...
بهای عشق من مرگ است از آن کمتر نمی گیرم...!
۸۱۸
۲۴ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.