📚 افتاب در حجاب
📚#افتاب_در_حجاب
♥️#قسمت75 پدرم فداى آنکه عمود خیمه اش شکسته شد.پدرم فداى آنکه غمگین در گذشت.پدرم فداى آنکه تشنه جان سپرد.
پدرم فداى آنکه محاسنش غرق خون شد.پدرم فداى آنکه جدش محمد مصطفاست، جدش فرستاده خداست .
راستى حسین! این سؤال تو را چه پاسخ گفتند وقتى که پرسیدى : فبم تستحلون دمى ؟راستى،یک قطره از خون على اصغر حتى به زمین نچکید...میان دست و بدن عباس ، چقدر فاصله افتاده بود؟هیچکس آب نخورد، حتى وقتى که آب آزاد شد.
راستى رقیه به حسین چه گفت،
رقیه با حسین چه کرد که حسین به او پروانه رفتن داد؟از همه سخت تر وداع بود.... وداع با حسین. وداع با جهان، وداع با جان ، وداع با هر چه که دوست داشتنى است.زینب ! زینب ! زینب!تو را به خدا خودت را حفظ کن.
کار تو هنوز به اتمام نرسیده است.
تو تازه باید پیام کربلایى ات را از مدینه رسول الله به تمام عالم منتشر کنى.... تو باید خون حسین را تا ابد تازه نگه دارى.
و اصلا مگر نه مرجعیت آشکار، پس از حسین با توست ؟ مگر نه سجاد باید باید در پرده اختفا بماند تا نسل امامت حفظ شود؟پس تو از این پس،
پناه مردمى، مرجع پرسشهاى مردمى ، حلّال مشکلات مردمى
و پرچم هدایت مردمى و شاخص میان حق و باطل مردمى.رداى امامت با دستهاى توست... که از دوش حسین به قامت سجاد منتقل مى شود....
پس گریه نکن زینت ! خودت را حفظ کن زینب!اکنون آرام آرام به مدینه نزدیک مى شوى... و رسالتى که درمدینه چشم انتظار توست، از آنچه تاکنون بر دوش خود، حمل کرده اى ، کمتر نیست.
پرده کجاوه را کنار مى زنى...
و از پشت پرده هاى اشک به راه ، نگاه مى کنى . چیزى تا مدینه نمانده است.
سواد مدینه که از دور پیدا مى شود،
فرمان مى دهى که همگان از مرکبها پیاده شوند:به احترام حرم رسول الله از محملها فرود بیایید!
همه پیاده مى شوند....
#ادامه_دارد....
♥️#قسمت75 پدرم فداى آنکه عمود خیمه اش شکسته شد.پدرم فداى آنکه غمگین در گذشت.پدرم فداى آنکه تشنه جان سپرد.
پدرم فداى آنکه محاسنش غرق خون شد.پدرم فداى آنکه جدش محمد مصطفاست، جدش فرستاده خداست .
راستى حسین! این سؤال تو را چه پاسخ گفتند وقتى که پرسیدى : فبم تستحلون دمى ؟راستى،یک قطره از خون على اصغر حتى به زمین نچکید...میان دست و بدن عباس ، چقدر فاصله افتاده بود؟هیچکس آب نخورد، حتى وقتى که آب آزاد شد.
راستى رقیه به حسین چه گفت،
رقیه با حسین چه کرد که حسین به او پروانه رفتن داد؟از همه سخت تر وداع بود.... وداع با حسین. وداع با جهان، وداع با جان ، وداع با هر چه که دوست داشتنى است.زینب ! زینب ! زینب!تو را به خدا خودت را حفظ کن.
کار تو هنوز به اتمام نرسیده است.
تو تازه باید پیام کربلایى ات را از مدینه رسول الله به تمام عالم منتشر کنى.... تو باید خون حسین را تا ابد تازه نگه دارى.
و اصلا مگر نه مرجعیت آشکار، پس از حسین با توست ؟ مگر نه سجاد باید باید در پرده اختفا بماند تا نسل امامت حفظ شود؟پس تو از این پس،
پناه مردمى، مرجع پرسشهاى مردمى ، حلّال مشکلات مردمى
و پرچم هدایت مردمى و شاخص میان حق و باطل مردمى.رداى امامت با دستهاى توست... که از دوش حسین به قامت سجاد منتقل مى شود....
پس گریه نکن زینت ! خودت را حفظ کن زینب!اکنون آرام آرام به مدینه نزدیک مى شوى... و رسالتى که درمدینه چشم انتظار توست، از آنچه تاکنون بر دوش خود، حمل کرده اى ، کمتر نیست.
پرده کجاوه را کنار مى زنى...
و از پشت پرده هاى اشک به راه ، نگاه مى کنى . چیزى تا مدینه نمانده است.
سواد مدینه که از دور پیدا مى شود،
فرمان مى دهى که همگان از مرکبها پیاده شوند:به احترام حرم رسول الله از محملها فرود بیایید!
همه پیاده مى شوند....
#ادامه_دارد....
۴.۶k
۰۵ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.