اگر آن دلبر رعنا به دست آرد دل مارا
اگر آن دلبر رعنا به دست آرد دل مارا
به او بخشم ز دیوانم همه شعر و غزلها را
من آن مرد جنوبی ام نشسته بر لب ساحل
که میبخشم به دلدارم تمام آب دریا را
اگر حافظ ببخشد هم بخارا و سمرقندی
من اما میدهم بر او تمام مُلک دنیا را
ولی او ارزشش برتر ز دنیا و ز مافیهاست
ببخشم بر دو چشم او تمام کهکشان ها را
و میبازم به عشق او و بر لبخند زیبایش
مریخ و ماه و ناهید و طلوع صبح فردا را
کنم قربانی راهش به هر جایی قدم بنهاد
به زیر پای او در دم دل سرمست و شیدا را..
به او بخشم ز دیوانم همه شعر و غزلها را
من آن مرد جنوبی ام نشسته بر لب ساحل
که میبخشم به دلدارم تمام آب دریا را
اگر حافظ ببخشد هم بخارا و سمرقندی
من اما میدهم بر او تمام مُلک دنیا را
ولی او ارزشش برتر ز دنیا و ز مافیهاست
ببخشم بر دو چشم او تمام کهکشان ها را
و میبازم به عشق او و بر لبخند زیبایش
مریخ و ماه و ناهید و طلوع صبح فردا را
کنم قربانی راهش به هر جایی قدم بنهاد
به زیر پای او در دم دل سرمست و شیدا را..
۷۱۴
۲۳ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.