تو متعلق به منی

تو متعلق به منی
پارت ۲۱
ویو جیمین
که یهو تهیونگ رو به گونگ یو گفت
تهیونگ:شوگا دخترتون رو دزدیده
گونگ یو با حالتی تعجب گفت
گونگ یو:آره میشناسیش؟؟
تهیونگ تک خنده ای کرد و گفت
تهیونگ:مگه میشه نشناسم پسر خالمه
همه باهم گفتیم:چی
با خودم فکر کردم و گفتم
جیمین:تهیونگ با تو میتونیم وارد اون خونه بشیم کمکمون میکنی؟؟
ویو تهیونگ
با خودم فکر کردم دلم نمیخواست رابطم با تنها پسرخالم خراب بشه برای همین گفتم
تهیونگ:کمکتون میکنم اما نباید بگید که من بهتون کمک کردم
گونگ یو:خیلی ازت ممنونم پسرم
تهیونگ:لطفا به من نگید پسرم شما همون کسی هستید که خالم و شوهر خالم رو کشت هیچوقت نمیتونم ببخشمتون(کمی عصبی و بغض)
ویو گونگ یو
سرم رو انداختم پایین راست می گفت من قبلا خیلی آدم سرد و خشنی بودم اما با وجود دو تا دخترام این سردی و خشم رفت و جاش رو به محبت و گرمی داد
تهیونگ گوشیش رو درآورد و زنگ زد به شوگا
مکالمه
تهیونگ:سلام پسرخاله یادی از ما نمیکنی نمیگی مردم زندم
شوگا:باشه آروم باشه خوبی چرا زنگ زدی
تهیونگ:میخوای قطع کنم
شوگا:نبابا اشتباه از من بود
تهیونگ(خنده )
تهیونگ:کجایی گفتم یک سر بیام پیشت کارت داشتم
شوگا:من آ اون عمارتی که بعد از جنگله
تهیونگ:خوب منم نزدیکم همونجام تا چند دقیقه دیگه میرسم
پایان مکالمه
شرط ها
۲۰ تا لایک و ۳ تا فالور
دیدگاه ها (۱)

بچه ها همه ی فیک نویس ها یک لقب دارن بنظرتون چه لقبی به من م...

لولو👺👻🤡 به هلو❤️‍🔥❤️‍🔥🧚‍♀️🧚‍♀️

اسلاید دوم استایل یونااسلاید سوم استایل تهیونگاسلاید چهارم ا...

تو متعلق به منیپارت ۲۰ویو جیمیننمیدونم چرا اما حس من به ات ب...

پارت ۱۲ فیک دور اما آشنا

پارت 4فیک دوست پسر اجاره ای((ویو کوک)) سوار ماشینم شدم و راه...

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۲۶که یهو یکی دستشو گرفت و یه مشت خوابو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط