پارت ۱۱
پارت ۱۱
بورا:
یونگیو به زور بیرون کردم و رفتم سمت جیمین
+خب...بریم شروع کنیم
-اوم باش
شروع کردم به میکاپش
با دقت میکاپش میکردم و هر لحظه به زیباییش بیشتر پی میبردم...یونگیم خوشگل بود اما جیمین یه چیزی داشت ک نیمتونستم درکش کنم
جیم:
روی کارش خیلی تمرکز کرده بود
رفت سراغ لبام
+خب چ رژی بزنم؟..خدت بگو
-اوممم این...
+واو خوشگله
یه رژ صورتی خوشگل بود
به لبام نزدیک تر میشد...انگار میخاست هیچ نقصی توی کارش نباشه
چشمام رفته بود روی لباش..اون خیلی کیوت بود
مخاستم فقد یه بار دیگه امتحان کنم...تحملم تموم شده بود
یه لحظه کمرشو گرفتم و چسبوندم به خدم و لباشو اسیر لبام کردم
بی صبرانه میبوسیدم...خوشمزه تر از قبل بود
روی پاهام نشسته بود و هیچ تکونی نمیخورد
فق با اون دو تا گوشت صورتی رنگ بازی میکردم..خیلی تحریک کننده بود
کم کم فهمیدم داره نفس کم میاره پس ازش جدا شدم
بورا:
انقد یهویی بود ک هیچ ریاکشنی براش نداشتم ولی خب نفسم داشت بند میومد ک ولم کرد
+ای..این
-ببخشید
+با..با ببخشید..چیزی..درست نمیشه...این بار دومتونه توی امروز...معنی..این..کارا یعنی چی..؟
-بورا...من...من
+شما چی؟
-من....دوست دارم
شک بزرگی بهم وارد شده بود
اون...
اون الان بهم اعتراف کرد!؟
+هههههه شوخی جالبی بود جیمین شییی🤣
خب دوستان ممنون از حمایتاتون🙂❤
ببخشید دیر شد🚶♀️
بخاطر حصوری شدن مدارس و امتحانا و اینا سرم شلوغه🚶♀️هیق
بعدم اینکه هفته دیگه کلن نمتونم رمانو بزارم چون امتحانای مستمرم شروع میشه🙂🚶♀️جیخ
دوستون دارم بوس بای💜💜💜
بورا:
یونگیو به زور بیرون کردم و رفتم سمت جیمین
+خب...بریم شروع کنیم
-اوم باش
شروع کردم به میکاپش
با دقت میکاپش میکردم و هر لحظه به زیباییش بیشتر پی میبردم...یونگیم خوشگل بود اما جیمین یه چیزی داشت ک نیمتونستم درکش کنم
جیم:
روی کارش خیلی تمرکز کرده بود
رفت سراغ لبام
+خب چ رژی بزنم؟..خدت بگو
-اوممم این...
+واو خوشگله
یه رژ صورتی خوشگل بود
به لبام نزدیک تر میشد...انگار میخاست هیچ نقصی توی کارش نباشه
چشمام رفته بود روی لباش..اون خیلی کیوت بود
مخاستم فقد یه بار دیگه امتحان کنم...تحملم تموم شده بود
یه لحظه کمرشو گرفتم و چسبوندم به خدم و لباشو اسیر لبام کردم
بی صبرانه میبوسیدم...خوشمزه تر از قبل بود
روی پاهام نشسته بود و هیچ تکونی نمیخورد
فق با اون دو تا گوشت صورتی رنگ بازی میکردم..خیلی تحریک کننده بود
کم کم فهمیدم داره نفس کم میاره پس ازش جدا شدم
بورا:
انقد یهویی بود ک هیچ ریاکشنی براش نداشتم ولی خب نفسم داشت بند میومد ک ولم کرد
+ای..این
-ببخشید
+با..با ببخشید..چیزی..درست نمیشه...این بار دومتونه توی امروز...معنی..این..کارا یعنی چی..؟
-بورا...من...من
+شما چی؟
-من....دوست دارم
شک بزرگی بهم وارد شده بود
اون...
اون الان بهم اعتراف کرد!؟
+هههههه شوخی جالبی بود جیمین شییی🤣
خب دوستان ممنون از حمایتاتون🙂❤
ببخشید دیر شد🚶♀️
بخاطر حصوری شدن مدارس و امتحانا و اینا سرم شلوغه🚶♀️هیق
بعدم اینکه هفته دیگه کلن نمتونم رمانو بزارم چون امتحانای مستمرم شروع میشه🙂🚶♀️جیخ
دوستون دارم بوس بای💜💜💜
۲۲.۳k
۱۷ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.