الغوث مرا قوس لب ات آتش زد

الغوثِ مرا قوسِ لب ات آتش زد
ایمانِ مرا
که مثل بیدی در باد
در رقصِ سماع
دوزخش را می جست
حُجبِ یقه ی پیرهنت آتش زد.

بی قدر شبی آه! چو شب های دگر
هر شب که خیالِ موی تو در سر نیست.
قرآن ز سرم پرید و فکرِ توبه
گیسوی شب ات مرا ز دین برگرداند
نمرود شد و بت شکنت آتش زد.

#پوریا_اشتری
@dastkhatcafe
#رمضان_کریم🌙🌹🍃
دیدگاه ها (۱)

ساده دلانه گمان میکردمتو را در پشت سر رها خواهم کرد در چمدان...

بردگی عاطفی یعنی نادیده گرفتن عواطف و ارزش‌های خود، یعنی برا...

😔مرایاد کن. درهر"الغوث"که میگویی، شاید به حق"یارب"گفتنت "خلص...

در دیاری که پر از دیواراستبه کجا باید رفت؟به کجا باید پیوست؟...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط